شما در بخش انجمنهای گفتگو سایت دکتر رهام صادقی هستید، برای آشنایی با امکانات متنوع دیگر سایت اینجا کلیک کنید


به اينستاگرام سايت بپيونديد

تخیل یا ...

  1. سلام
    مشکلی که میخوام بگم شاید عجیب باشه

    خیلی وقته وقتی تو فکر فرو میرم همیشه انتهای این تخیل یا فکر یه اتفاق بد می افته به عنوان مثال چند روز پیش تصمیم گرفتیم با دوستان بریم کوه من یک لحظه تو فکر رفتم و اون لحظات را پیشاپیش متصور میشدم که خیلی خوش میگذشت ولی یک لحظه ماشین از کنترل خارج شد و ماشین در حال رفتن تو ته دره بود. یا مثلا یه بار دیگه تو پارک بچه زیبایی رو دیدم که داشت بازی میکرد لحظه ای تو فکر فرو رفتم و خودم را میدیدم که ازدواج کردم و بچه کوچکی دارم و با هم داشتیم بازی میکردیم و خیلی خوش بودیم ولی وقتی می خواستیم از خیابان رد بشیم ماشین اون رو زیر گرفت میتونم ادعا کنم که تمام افکار همینطوری تموم میشه در ضمن اهل فیلم ترسناک هم نیستم

    از دکتر هایی که تو انجمن هستن میخوام که کمکم کنن و بهم بکن جریان چیه ؟
     
    تشکر شده توسط : 1 کاربر
  2. خدمت دوست عزیزم

    سوالتون و یا در واقع مشکلتون، به نظر شخص من که اصلا عجیب نیست
    منم سوالی یا مشکلی دارم مشابه شما البته به یه نوع دیگه، که می خوام با بیان کردنش، از طرف همه ی دوستانمون، هردومون راهنمایی بگیریم

    اگه مسائلی که شما عنوان کردید به جای تخیل، در خواب باشه چی؟ یعنی شخصی که خواب هایی می بینه که در واقعیت عین همونا رخ می ده
    مثلا خواب فوت افراد مختلف، چه آشنا و چه غریبه، یا خواب دیدن وقوع زلزله، یا تصادف ها، و خلاصه هرچیزی که فکرشو بکنید.. همه ی اینها رو در خواب ببینه و دقیقا بعد از یکی دو روز عینا تعبیرش در واقعیت اتفاق بیفته
    این شخص باید به روانپزشک مراجعه کنه؟ آیا واقعا همچین مساله ای بیماریه و باید تحت نظر یه پزشک به درمانی رسید که منجر به آرامش زندگی و خواب اون فرد بشه؟

    امیدوارم حرفم واضح بوده باشه.

    از توجهتون ممنونم.
     
    تشکر شده توسط : 1 کاربر
  3. با تشکر از دوستان. اگه کسی جوابی برای این سوالات داره شاید جالب باشه منم مشکلم رو بگم.

    من هم مدت زیادیه بی خود و بی جهت دلشوره دارم. فکر میکنم همین روزهاست که یه اتفاق غمناک بزرگ قراره بیفته. مثلا فکر میکنم یکی از عزیزانم با ماشین تصادف میکنه یا یکی رو از دست میدم. حتی گاهی خودم رو توی مراسم فوت اون شخص میبینم و با حالت بغض آلودی گریه ام میگیره و موارد مشابه...

    اگر کسی تجربه ای مثل این داشته لطفا راهنماییم کنه.
     
  4. از دکتر های انجمن میخوام که کمکم کنند و بگن موضوع از چه قراره
     
  5. کسی نیست که دلیل این اتفاقا رو بگه؟
     
    تشکر شده توسط : 1 کاربر
  6. sanaz67

    اخطارها : 2 باراخطارها : 2 بار

    کاربر نيمه فعال


    کاربر نيمه فعال
    سلام منم همچنين مشكلي دارم كاش يكي پيدا ميشد جواب ميداد وميگفت بايد چيكاركنيم؟؟؟؟
     
  7. به نظر میاد فشار های عصبی پیاپی در جامعه مون اپیدمی شده

    دوستان ، از نظر علمی هم اثبات شده که پرداختن به معنویات میتونه باعث افزایش آرامش بشه

    جمله ای هست که برای ما عادی شده ولی میتونه بسیار آرامش بخش باشه

    "  توکلت به خدا باشه "

    از نظر علم روان شناسی هم اگر این جمله رو بررسی کنیم به نتایج مثبتی میرسیم

    چون دارای بار القایی مثبتی هست که داره به ما میگه : یک قدرت نامتناهی و عظیم هست که شمارو دوست داره و همیشه مراقب شما هست

    پس ، مقداری بیشتر به معنویات برپدازید که آرامش در بر داره

    توضیح پیرامون معنویات اینکه :

    معنویات میتونه یک موسیقی زیبا وآرامش بخش باشه ، میتونه عبادت باشه ، میتونه تماشای یک تئاتر باشه و ...

    و در آخر اینکه ، هنر شاخه ای از معنویات هست

    موفق باشید
     
    تشکر شده توسط : 6 کاربر
  8. سلام
    خیلی ساده و خلاصه میخوام بگم. تمام تفکرات و خواب های بدی که وجود داره ناشی از ترس های انسان در زندگیه. وقتی آدم از چیزی میترسه دائم نگرانه که نکنه این اتفاق  تو زندگیش رخ بده و به همین دلیل دائما بهش فکر میکنه (حتی به طور ناخودآگاه). این تفکرات منفی کم کم تو ذهن نقش میبنده و باعث میشه تو خواب و یا تو افکار روزانه راحتمون نذاره. شاید خیلی کلیشه ای باشه اما باید سعی کنیم به چیزای مثبت فکر کنیم و افکار منفی رو به هر نحوی از خودمون دور نگه داریم که یکی از راههاش با توجه به صحبت های متین دوستمون پرداختن به معنویاته. راه های زیادی وجود داره از قبیل رفتن به دنبال علایق هنری مثل نقاشی و یا موسیقی و ... و انجام مستمر ورزش و ...
    به امید پیروزی و سربلندی...
     
    تشکر شده توسط : 4 کاربر
  9. mehran64 نوشته است: سلام
    مشکلی که میخوام بگم شاید عجیب باشه

    خیلی وقته وقتی تو فکر فرو میرم همیشه انتهای این تخیل یا فکر یه اتفاق بد می افته به عنوان مثال چند روز پیش تصمیم گرفتیم با دوستان بریم کوه من یک لحظه تو فکر رفتم و اون لحظات را پیشاپیش متصور میشدم که خیلی خوش میگذشت ولی یک لحظه ماشین از کنترل خارج شد و ماشین در حال رفتن تو ته دره بود. یا مثلا یه بار دیگه تو پارک بچه زیبایی رو دیدم که داشت بازی میکرد لحظه ای تو فکر فرو رفتم و خودم را میدیدم که ازدواج کردم و بچه کوچکی دارم و با هم داشتیم بازی میکردیم و خیلی خوش بودیم ولی وقتی می خواستیم از خیابان رد بشیم ماشین اون رو زیر گرفت میتونم ادعا کنم که تمام افکار همینطوری تموم میشه در ضمن اهل فیلم ترسناک هم نیستم

    از دکتر هایی که تو انجمن هستن میخوام که کمکم کنن و بهم بکن جریان چیه ؟


    سلام
    دوست عزیز مسائلی که ذکر کردید میتواند ناشی از افسردگی های روحی باشد شما باید توسط روان پزشک ویزیت شوید .
     
    تشکر شده توسط : 1 کاربر
  10. elinaze نوشته است: سلام
    خیلی ساده و خلاصه میخوام بگم. تمام تفکرات و خواب های بدی که وجود داره ناشی از ترس های انسان در زندگیه. وقتی آدم از چیزی میترسه دائم نگرانه که نکنه این اتفاق  تو زندگیش رخ بده و به همین دلیل دائما بهش فکر میکنه (حتی به طور ناخودآگاه). این تفکرات منفی کم کم تو ذهن نقش میبنده و باعث میشه تو خواب و یا تو افکار روزانه راحتمون نذاره. شاید خیلی کلیشه ای باشه اما باید سعی کنیم به چیزای مثبت فکر کنیم و افکار منفی رو به هر نحوی از خودمون دور نگه داریم که یکی از راههاش با توجه به صحبت های متین دوستمون پرداختن به معنویاته. راه های زیادی وجود داره از قبیل رفتن به دنبال علایق هنری مثل نقاشی و یا موسیقی و ... و انجام مستمر ورزش و ...
    به امید پیروزی و سربلندی...







    خیلی ساده و خلاصه می خوام بگم که نه تنها حرفتون رو یه جورایی قبول ندارم بلکه اصلا هم قانع نشدم!
    شخصی که واقعا مذهبیه، نماز می خونه، قرآن می خونه، و هرکاری که شما اسمشو معنویت می زارید انجام می ده، از چیزی هم نمی ترسه و به قول شما دائما نگران نیست، و باز هم به قول شما تفکرات منفی نداره، اما گاهی خوابهایی می بینه که اتفاقات بد و تلخی که در آینده ی نزدیک رخ می ده رو براش به تصویر می کشه، این چه دلیلی داره؟
    اگه به قول شما بره دنبال موسیقی، ورزش، و هنر، دیگه این خوابها رو نمی بینه؟ آیا اینا همش تخیله؟ تخیله که یه نفر خواب می بینه یه دختر 5 ساله به خاطر افتادن کمد روی سرش می میره و فردای اون روز توی بیداری محض به گوشش می رسه که مثلا دختر همسایه یا هر کسی دیگه که اتفاقا از روی تشابه 5 سالش هم هست کمد افتاده روی سرش و ضربه ی مغزی شده و فوت کرده؟ این تخیله؟ خیالات واهیه؟ اگه بره ورزش کنه این جوری دیگه خواب نمی بینه؟ اینا به قول شما به خاطر فشار های عصبیه که در جامعه مون همه گیر شده؟اگه بره تئاتر تماشا کنه یا مدام این جمله رو تکرار کنه "توکلت به خدا باشه" دیگه این اتفاقا واسش نمی افته؟

    خواهش می کنم یه کمی منطقی تر و عقلانی تر جواب بدید
     
  11. haale نوشته است:
    elinaze نوشته است: سلام
    خیلی ساده و خلاصه میخوام بگم. تمام تفکرات و خواب های بدی که وجود داره ناشی از ترس های انسان در زندگیه. وقتی آدم از چیزی میترسه دائم نگرانه که نکنه این اتفاق تو زندگیش رخ بده و به همین دلیل دائما بهش فکر میکنه (حتی به طور ناخودآگاه). این تفکرات منفی کم کم تو ذهن نقش میبنده و باعث میشه تو خواب و یا تو افکار روزانه راحتمون نذاره. شاید خیلی کلیشه ای باشه اما باید سعی کنیم به چیزای مثبت فکر کنیم و افکار منفی رو به هر نحوی از خودمون دور نگه داریم که یکی از راههاش با توجه به صحبت های متین دوستمون پرداختن به معنویاته. راه های زیادی وجود داره از قبیل رفتن به دنبال علایق هنری مثل نقاشی و یا موسیقی و ... و انجام مستمر ورزش و ...
    به امید پیروزی و سربلندی...


    خیلی ساده و خلاصه می خوام بگم که نه تنها حرفتون رو یه جورایی قبول ندارم بلکه اصلا هم قانع نشدم!
    شخصی که واقعا مذهبیه، نماز می خونه، قرآن می خونه، و هرکاری که شما اسمشو معنویت می زارید انجام می ده، از چیزی هم نمی ترسه و به قول شما دائما نگران نیست، و باز هم به قول شما تفکرات منفی نداره، اما گاهی خوابهایی می بینه که اتفاقات بد و تلخی که در آینده ی نزدیک رخ می ده رو براش به تصویر می کشه، این چه دلیلی داره؟
    اگه به قول شما بره دنبال موسیقی، ورزش، و هنر، دیگه این خوابها رو نمی بینه؟ آیا اینا همش تخیله؟ تخیله که یه نفر خواب می بینه یه دختر 5 ساله به خاطر افتادن کمد روی سرش می میره و فردای اون روز توی بیداری محض به گوشش می رسه که مثلا دختر همسایه یا هر کسی دیگه که اتفاقا از روی تشابه 5 سالش هم هست کمد افتاده روی سرش و ضربه ی مغزی شده و فوت کرده؟ این تخیله؟ خیالات واهیه؟ اگه بره ورزش کنه این جوری دیگه خواب نمی بینه؟ اینا به قول شما به خاطر فشار های عصبیه که در جامعه مون همه گیر شده؟اگه بره تئاتر تماشا کنه یا مدام این جمله رو تکرار کنه "توکلت به خدا باشه" دیگه این اتفاقا واسش نمی افته؟

    خواهش می کنم یه کمی منطقی تر و عقلانی تر جواب بدید

    فکر میکنم منظور elinaze ی عزیز بیشتر به آرامش رسیدن هست. من این حرف رو قبول دارم. حالا به هر وسیله ای که شد انسان باید ذهنش رو به آرامش برسونه که بعضی افکار ناخوشایند بهش آزار نرسونه. عبادت یا ورزش یه مثالن. شاید شما با ورزش سرحال نیای یا من با عبادت حال نکنم ( به طور مثال میگم).


    البته جواب این سؤال ها رو کسی میتونه بهتر بده که تجربه ای برای رفع اون مشکل داشته باشه.
     
    تشکر شده توسط : 2 کاربر
  12. haale نوشته است: سلام


    خیلی ساده و خلاصه می خوام بگم که نه تنها حرفتون رو یه جورایی قبول ندارم بلکه اصلا هم قانع نشدم!
    شخصی که واقعا مذهبیه، نماز می خونه، قرآن می خونه، و هرکاری که شما اسمشو معنویت می زارید انجام می ده، از چیزی هم نمی ترسه و به قول شما دائما نگران نیست، و باز هم به قول شما تفکرات منفی نداره، اما گاهی خوابهایی می بینه که اتفاقات بد و تلخی که در آینده ی نزدیک رخ می ده رو براش به تصویر می کشه، این چه دلیلی داره؟
    اگه به قول شما بره دنبال موسیقی، ورزش، و هنر، دیگه این خوابها رو نمی بینه؟ آیا اینا همش تخیله؟ تخیله که یه نفر خواب می بینه یه دختر 5 ساله به خاطر افتادن کمد روی سرش می میره و فردای اون روز توی بیداری محض به گوشش می رسه که مثلا دختر همسایه یا هر کسی دیگه که اتفاقا از روی تشابه 5 سالش هم هست کمد افتاده روی سرش و ضربه ی مغزی شده و فوت کرده؟ این تخیله؟ خیالات واهیه؟ اگه بره ورزش کنه این جوری دیگه خواب نمی بینه؟ اینا به قول شما به خاطر فشار های عصبیه که در جامعه مون همه گیر شده؟اگه بره تئاتر تماشا کنه یا مدام این جمله رو تکرار کنه "توکلت به خدا باشه" دیگه این اتفاقا واسش نمی افته؟

    خواهش می کنم یه کمی منطقی تر و عقلانی تر جواب بدید




    دوست عزیز

    بیماری ها و معضلات روحی خیلی پیچیده تر از مسائل جسمی هست و بهبود و درمانش نیاز به زمان داره

    من نظر شخصی ام رو گفتم و معیار رو وضع کلی جامعه قرار دادم

    مساله ای که شما الان دارید مطرح میکنید یک حالت خاص هست

    موفق باشید
     
    تشکر شده توسط : 1 کاربر
  13. متشکر از تمام دوستان که نظر دادن
    من ورزش میکنم اهل عبادت هم هستم مردم آزار هم نیستم
    حالا اگه برم پیش دکتر مگه چی مخواد بگه بر فرض میگه به چیزای خوب فکر کن که این کار خودم همیشه انجام میدم یا میگه وقتت رو تو جمع با دیگران بگذرون که اهلش هم هستم و از همین دست مثایل
    کسی میتونه مشکلم رو تحلیل کنه که چی هست ؟
     
  14. ببینید دوستان عزیز شخصی برخورد کردن با مسائل اصلا درست نیست. من منظورم دقیقا این بود که یه راه فرار از تفکرات منفی پیدا کنید و این رو کاملا هم به وضوح در پست قبلی توضیح دادم. خانوم هاله ی عزیز مسئله ی شما کاملا خاصه و نیاز به مشاوره تخصصی با روانشناس داره. صحبت های من کاملا علمی و منطقی بود. میتونید صحتشون رو از متخصصین روانشناسی جویا شید.
    به امید موفقیت...
     
    تشکر شده توسط : 2 کاربر
  15. دوستان خوبم

    بهتره یه مقدار به علم اعتماد داشته باشید

    و

    یک مشاور خوب که میتونید بهش اعتماد کنید رو انتخاب کنید و اجازه بدید علم روان شناسی به کمک شما بیاد

    باور کنید که یک مشاور خوب میتونه خیلی از مشکلات ما رو بر طرف کنه

    یا بهتر بگم

    یک مشاور خوب میتونه به ما کمک کنه که خیلی از مشکلاتمون رو خودمون حل کنیم  


    من به شخصه این مساله رو لمس کردم

    و واقعا از نتیجهء کار رضایت دارم

    موفق باشید
     
    تشکر شده توسط : 1 کاربر
تمام زمانها بر حسب GMT + 3.5 Hours می‌باشند
صفحه 1 از 1


پرش به:  

شما نمی توانید در این بخش موضوع جدید پست کنید
شما نمی توانید در این بخش به موضوعها پاسخ دهید
شما نمی توانید موضوع های خودتان را در این بخش ویرایش کنید
شما نمی توانید موضوع های خودتان را در این بخش حذف کنید
شما نمی توانید در این بخش رای دهید

Powered by phpBB ©



Forums ©

.: مسئوليت مطالب، تبليغات و محصولات ديگر سايتها به عهده خودشان است :.
.:: برداشت از مطالب اين سايت فقط با کسب مجوز از مدیریت و با ذکر مبنع و آدرس به صورت لینک بلامانع است ::.
.::: کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به دکتر رهام صادقی بوده و هرگونه سواستفاده از آن طبق ماده 12 قانون جرایم رایانه ای قابل پیگیری است :::.


ارسال ایمیل به دکتر رهام صادقی


مدت زمان ایجاد صفحه : 0.31 ثانیه (99)