شما در بخش انجمنهای گفتگو سایت دکتر رهام صادقی هستید، برای آشنایی با امکانات متنوع دیگر سایت اینجا کلیک کنید


به اينستاگرام سايت بپيونديد

چگونگي داشتن رابطه جنسي راحت با داشتن بچه كوچك (لطفا متاهلين جواب بدن)

  1. با سلام خدمت دوستان عزيز
    ميخواستم بپرسم  زماني كه بچه كوچكي داريم (حدود 2 سال) و اين بچه به هيچ عنوان حاضر به خوابيدن در اتاق خودش نيست و هميشه با پدر مادرش ميخوابه (وسط پدر و مادر) پدر مادر هم روزها سر كار هستند و تو روز امكان رابطه وجود نداره . شما در مورد اين مسئله تجربه اي داريد كه بتونه كمك كنه كه چطور ميشه رابطه جنسي داشت بدون اينكه بچه متوجه بشه و اين رابطه بين پدر و مادر از بين نره به خاطر وجود بچه.

    ممنون
     
    تشکر شده توسط : 6 کاربر
  2. azamkhan

    اخطارها : 2 باراخطارها : 2 بار

    کاربر نيمه فعال


    کاربر نيمه فعال
    سلام دوست عزیز اوضاع من هم تقریبا مثل شماست می تونید وقتی بچه خوابید شما محل خوابتون رو ترک کنید و بعد از انجام رابطه دوباره پیش بچتون برگردید.
     
    تشکر شده توسط : 5 کاربر
  3. mohsen87 نوشته است: با سلام خدمت دوستان عزيز
    ميخواستم بپرسم  زماني كه بچه كوچكي داريم (حدود 2 سال) و اين بچه به هيچ عنوان حاضر به خوابيدن در اتاق خودش نيست و هميشه با پدر مادرش ميخوابه (وسط پدر و مادر) پدر مادر هم روزها سر كار هستند و تو روز امكان رابطه وجود نداره . شما در مورد اين مسئله تجربه اي داريد كه بتونه كمك كنه كه چطور ميشه رابطه جنسي داشت بدون اينكه بچه متوجه بشه و اين رابطه بين پدر و مادر از بين نره به خاطر وجود بچه.

    ممنون

    با سلام
    دوست عزیز،بنا به تجربه،بهترین پیشنهاد رو دوستمون دادن!یعنی ترک اون اطاق و ایجاد رابطه و برگشت مجدد!اما راهه دیگه اش میتونه این باشه که اگر خواب بچه،سنگین بود،ایشون رو به اتاق خودشون حمل کنید! و بعد.... و راهی دیگه اینه که شما برای خواب برید پیش فرزندتون!!هرگاه خوابشون سنگین و عمیق شد !محل رو ترک کرده به اتاق خودتون برگردید!!به هرحال خسته کردن بچه برای زود و عمیق خوابیدنش میتونه کمکی دیگه ای باشه! این معضل بعضاً در بعضی از خانوادهها هست! حتی از فردی شنیدم که خواهرشون بااینکه بیست و اندی سالشونه!هنوز در اتاق خواب والدینشون میخوابند!!!! کمی عجیبه!! ولی حقیقت داره!! البته باید بدونید کم کم با رشد بچه،این معضل هم حل خواهد شد.
    موفق باشید.
     
    تشکر شده توسط : 8 کاربر
  4. [quote="mohsen87"]با سلام خدمت دوستان عزيز
    ميخواستم بپرسم  زماني كه بچه كوچكي داريم (حدود 2 سال) و اين بچه به هيچ عنوان حاضر به خوابيدن در اتاق خودش نيست و هميشه با پدر مادرش ميخوابه (وسط پدر و مادر) پدر مادر هم روزها سر كار هستند و تو روز امكان رابطه وجود نداره . شما در مورد اين مسئله تجربه اي داريد كه بتونه كمك كنه كه چطور ميشه رابطه جنسي داشت بدون اينكه بچه متوجه بشه و اين رابطه بين پدر و مادر از بين نره به خاطر وجود بچه. [QUOTE/]
    دوست عزيز مطالبي را از جزوات روانشناسي كودك (دروي دانشگاهي)پيداكردم كه برايتان مينويسم اگر منبع جزوات را پيدا كردم مجدد ارسال ميكنم
    1. خوب است که هر شب دقایقی را با کودک خودسپری کنید و به او یاد بدهید که چه کارهایی را باید طبق برنامه هر شبانجام دهد. برای بچه‌های کوچکتر زمان خواب زمان جدایی است و تحمل او برایآن دشوار است. در واقع درست نیست بچه نوپا یا خردسالی را به تنهایی بهرختخواب بفرستیم چون ممکن است سبب احساس محرومیت از بهترین لحظات روز شود.خوب است که ده تا سی دقیقه قبل از خواب به او اختصاص دهید. از شوخیها وبازیهای پر تحرک ، تعریف قصه‌های ترسناک و یا هر عملی که به هنگام خوابهیجان کودک را برانگیزد، اجتناب نمایید. می‌توانید با او گفتگو یا بازیآرامی کنید یا برایش قصه بگویید یا کتاب بخوانید. هنگامی که چند صفحه بهپایان داستان باقی مانده به او تذکر دهید که کم کم وقت تمام می‌شود و اومی‌بایست بخوابد. نباید تسلیم خواسته‌های او برای خواندن داستان دیگریبشوید. با این شیوه کودک مقررات را می آموزد. چنانچه هر دو بدانید که چهکارهایی را باید به هنگام خواب انجام دهید هرگز میان شما بحثی روی نخواهدداد.

    2:کودک بزرگتر هم که می‌شود دوست دارد مدتی را قبل از خواب با شما سپریکند. تماشای تلویزیون این هدف را تأمین نمی‌کند، حتی اگر او در کنار شمابه تماشای تلویزیون بپردازد به لحظاتی خصوصی و صمیمی و نزدیکتر نیاز دارد.
    بسیاری از والدین برای رهایی از ناراحتیهای هنگام خواب، در مقابل کودک کوتاه می آیند و او را در تمایلاتش برای خوابیدن در کنارخودشان آزاد می‌گذارند. و احساس می‌کنند که این بهترین کار برای کودک است.اگر چه این کار برای یکی دو شب قابل توجیه است مثلاً وقتی که کودک بیماراست یا روحیه نامناسبی دارد؛ اما در بیشتر موارد این عمل مناسب نیست. همهما این حقیقت را می‌دانیم که افراد در رختخواب مجزا بهتر می‌خوابند.
    مطالعات نشان داده که حرکات و بیداریهای یک فرد در طول شب افراد دیگری راکه با او در یک رختخواب می‌خوابند بیدار کرده و باعث ایجاد تغییرات خوابمی‌شود. لذا بهتر است که کودک را با افراد دیگر در یک جا نخوابانیم. تنهاییخوابیدن بخش مهمی از یادگیری کسب استقلال ، بدون اضطراب و همراه با آرامشو اطمینان است. این روند در رشد روانی به موقع او اهمیت بسزایی دارد.

    خوابیدن کودک در بستر شما به جای آن که باعث آرامش و اطمینان او شود، برای او اضطرابو سردرگمی را به همراه می آورد. اگر به کودک خود اجازه بدهید تا میان شماو همسرتان بخوابد احتمالاً به دلیل این که خود را مسئول جدایی شما می‌دانداحساس قدرت زیادی خواهد کرد و همین موجب نگرانی او هم می‌شود؛ چونمی‌خواهد مطمئن شود که شما او را تحت کنترل دارید و هرگاه که صلاح باشد بیتوجه به تمایل او اعمال سلیقه می‌کنید. اگر شما نشان دهید که نمی‌توانیدبه این نحو عمل کنید و او می‌تواند هر طور که بخواهد عمل کند ممکن است کهاحساس تزلزل کند.

    اگر کودک با یکی از والدین خود زندگی می‌کند، یا یکی از والدین دور ازخانه و در محل کار است و یا حتی در اتاق دیگر می‌خوابد وجود این وضعیتبرای او اضطراب بیشتری را به همراه خواهد داشت. در اینجا بعضی والدینآسانترین راه را انتخاب می‌کنند و او را به رختخواب خود می آورند و یا یکیاز آنها به رختخواب او می‌رود. اما کودک باز هم اطمینان خاطر نخواهد یافتچرا که احساس می‌کند جای یکی از آنها را گرفته است و یا خود را مسئولجدایی می‌داند و همین امر او را دوباره نگران می‌کند.ناراحتی این کودکان بیشتر مربوط به زمانیاست که در رختخواب والدینشان می‌خوابیده‌اند. اکثر بچه‌ها مشکل جدی ومداومی برای تنهایی خوابیدن ندارند.
    اگر کودک شما از تنهایی خوابیدن خیلیمی‌ترسد و شما اجازه می‌دهید کنار شما بخوابد مشکل او را حل نکرده‌اید.ترس او باید دلیل داشته باشد. شما وقتی به او کمک می‌کنید که به همراه اوبکوشید تا علت ترس او را پیدا کنید. این کار به صبر ، درک و استقامت قابل ملاحظه شما نیاز دارد.

    اگر به خاطر تمایل خودتان او را به رختخواب خود می آورید بهتر استاحساستان را دوباره ارزیابی کنید. برخی از افراد که تنها زندگی می‌کنند(به دلایل متفاوت) از این که شبها کنار فرزندشان بخوابند کمتر احساستنهایی و ترس کرده و راضی تر هستند و یا گاهی اوقات که والدین از دست همناراحت هستند کودک را به رختخواب می‌برند. اگر شما هم با اینگونه مسائلدرگیر هستید باید گفت که به جای کمک به کودکتان سعی دارید که مشکل خود را حل کنید. زمانی که چنین الگویی برای خواب وجود داشته باشد نه تنها کودک بلکه همه افراد خانواده از این مسئله رنج می‌برند. باید مشکل و نیاز خودتان را درک کنید و با آن کنار بیایید و اگر این مشکل به آسانی حل نشود می‌بایست از متخصصان کمک بگیرید.

    اگر کودک عادت کند همیشه با شما بخوابد او را در مهد کودکهم نمی‌توانید تنها بگذارید. این عادت او در زندگی اجتماعی شما نیز تاثیرمی‌گذارد و دیری نمی‌گذرد که احساس می‌کنید نسبت به کودکتان عصبانیتروزافزون پیدا کرده‌اید و زمانی هم که آن قدر بزرگ می‌شود که دیگر نتوانیدبا او در یک رختخواب بخوابید نمی‌توانید قانعش سازید که به رختخواب خودشبرود. البته آن روز زمانی است که مجبور هستید حضور کودکتان را هر شب دراتاق خودتان تحمل کنید. ممکن است شما یک یا دو اتاق خواب داشته باشید وعلاوه بر چند بچه ، پدر بزرگ و مادر بزرگ هم با شما زندگی کنند که برایخودشان اتاق نیاز دارند و یا ممکن است در خانه کسی باشید که آنها تنها یکاتاق دارند. اینها همه نمونه‌هایی از موقعیتهای دشواری است که البته برایآنها راه حل هم وجود دارد. مثلاً اگر کودک شما مجبور است در اتاق شمابخوابد به او یک رختخواب جداگانه بدهید که گوشه‌ای از اتاق را به خودشاختصاص دهد و سعی کنید فضایی خصوص وسائل او ایجاد نمایید.
    3:اسباب بازي يا عروسك
    به جای آن که کنار کودک نوپا و یا خردسالتان بخوابید تا خوابش ببردبهتر است از یک عروسک نرم پارچه‌ای ، یک اسباب بازی و یا حتی پتوی مخصوصاستفاده کنید. اسباب بازی معمولاً کودک را سرگرم و متقاعد می‌کند تا شب رابه تنهایی سپری کند. این کار باعث می‌شود تا او احساس کند که بر دنیایپیرامون خود تا حدودی کنترل دارد. چرا که یک اسباب بازی و یا یک ملحفه راهر وقت که او بخواهد می‌تواند همراه داشته باشد و این اسباب بازی هیچگاهاو را ترک نمی‌کند.

    کودک معمولاً چنین اشیائی را در ابتدای سنین نوپایی انتخاب می‌کند ودوستی با آن را تا 6 – 8 سالگی ادامه می‌دهد اگر کودک شما با یک اسباببازی و یا یک عروسک پارچه‌ای نرم سرگرم شود آن را وارد برنامه خوابخود خواهد کرد. اسباب بازی که با او غذا بخورد و به قصه‌هایش گوش دهد. بهاو اطمینان دهید که اسباب بازی اش را تا هر زمانی که بخواهد می‌تواندداشته باشد. این کار ، شب بخیر گفتن را برای او آسانتر می‌کند.
    ب
    راي شروع ابتدا بايد هر شب در ساعت خاصي او را به رختخواب ببريد براي مثال شروع به پهن كردن رختخوابش كنيد ودر اين هنگام به او متذكر شويد كه زمان خواب است وهر شب اين كار را تكرار كنيد بعد كه وارد رختخوابش شد اگر از تاريكي واهمه دارد نور كمي بعنوان چراغ خواب
    روشن كنيد كنارش دراز بكشيد تا بخواب برود زياد قبل از خواب با او به صورت طولاني صحبت نكنيد.بعد به رختخواب خود برگرديد .بعد از مدتي به جاي اينكه كنارش دراز بكشيد پايين تختش دراز كشيده وهر زمان كه از شما سوال كرد كه ايا تا صبح كنارش ميمانيد با قاطعيت جواب دهيد هر كس بايد در رختخواب خودش بخوابد ولي فعلا من اينجا دراز ميكشم به هيچ عنوان وبهانه اي نظر خودرا تغيير ندهيد زيرا دلسوزي بيجا باعث ميشود اين مشكل ادامه يابد .كم كم. كودك شما مي اموزد كه به هر نحوي بايد در اتاقش باشد


    موفق باشيد
     
    تشکر شده توسط : 23 کاربر
  5. azamkhan

    اخطارها : 2 باراخطارها : 2 بار

    کاربر نيمه فعال


    کاربر نيمه فعال
    سلام با پاسخهای بالا موافقم بچتون باید در طول روز اینقدر خسته بشه که شب راحت بخوابه و اجازه بدین که خوابش سنگین و عمیق بشه و زمانی را که مطمئن هستید (برحسب تجربه) کودکتون از خواب بیدار نمیشه در اتاق دربسته دیگه ای رابطه داشته باشید و اتاقی را که بچتون خوابیده براساس گفته های پزشکان لامپ را روشن بگذارید و چند تا عروسک که بهشون علاقه داره کنارش قرار بدین که اگه خدای نکرده از خواب بیدار شد اولاً نترسه و ثانیاً با عروسکش مشغول شه تا شما پیشش برگردید
     
    تشکر شده توسط : 4 کاربر
  6. سلام تورو خدا مراقب این باشید که بچتون چیزی نفهمه راستشو بخواهید من با این معضل به سختی کنار اومدم الان بیست سالمه شاید حدود یک سال باشه دیگه برام بی اهمیت شده اما قبلا واقعا ازارم میداد حالم از خانوادم بهم میخورد تاثیر های خیلی بدی روم گذاشته بود از همه مردا متنفر بودم!هرشب با اینکه تو اتاق خودم میخوابیدم اما همش دستام تو گوشم بود تا مبادا صدابشنوم انقدر گریه میکردم تا خوابم میبرد صبحش حاضر نبودم قیافشونو تحمل کنم!!!!!!اینایی که میگم واقعا واسه من عذاب اور بود اما شاید بخندید اینا منو داغون میکرد!!!!تورو خدا یه کاری بکنید که بچتون نفهمه من از وقتی بچگیم یادم میاد فقط این چیزا یادم میاد وبس از بس به من استرس وارد میشد!اخه میدونید من انقدر حساس شده بودم که باکوچکترین حرکت پدر ومادرم در طول روز از برنامه شیشون خبر داشتم!به خدا اینا واسه من استرس واضطراب زیادی بوجود اورده بود خیلی بهم ضربه زد سر این قضیه هیچوقت هم نمیبخشمشون هیچوقت!!!!!!!!!!
     
    تشکر شده توسط : 8 کاربر
  7. من با یک استاد روانشناس صحبتی در این مورد داشتم که تاکید زیادی داشتند که از ابتدای نوزادی کودک باید جدا از پدر ومادر بخوابه در اتاق مخصوص ومجزا به خود کودک البته در صورت نیاز هر لحظه قابل دسترس به نوزاد باشد ودر صورت نیاز مادر یا پدر برای رفع مشکل نزد کودک بروند وبخوابند وسعی شود کودک را نزد والدین ودر اتلق مخصوص والدین نخوابانید تا کودک از ابتدا به اتاق خود عادت کند وهم اتاق خود را از ابتدا محلی برای رسیدن به آرامش حس کند تا از لحاظ استقلال فردی به رشد مطلوب برسه با این برنامه ریزی شخصیت کودک رشد بهتری خواهد داشت وهم معزل هایی برای روابط بین والدین هم ایجاد نخواهد شد وهم ازایجاد مشکلات ثانویه بین همسران هم جلوگیری خواهد شد .موفق باشید .
     
    تشکر شده توسط : 5 کاربر
  8. دقیقا نظر من هم همینه
    باید از ابتدا به کودک اموزش داد که از اول تو اتاق خودش بخوابه
     
    تشکر شده توسط : 3 کاربر
  9. nasim58 نوشته است: من با یک استاد روانشناس صحبتی در این مورد داشتم که تاکید زیادی داشتند که از ابتدای نوزادی کودک باید جدا از پدر ومادر بخوابه در اتاق مخصوص ومجزا به خود کودک البته در صورت نیاز هر لحظه قابل دسترس به نوزاد باشد ودر صورت نیاز مادر یا پدر برای رفع مشکل نزد کودک بروند وبخوابند وسعی شود کودک را نزد والدین ودر اتلق مخصوص والدین نخوابانید تا کودک از ابتدا به اتاق خود عادت کند وهم اتاق خود را از ابتدا محلی برای رسیدن به آرامش حس کند تا از لحاظ استقلال فردی به رشد مطلوب برسه با این برنامه ریزی شخصیت کودک رشد بهتری خواهد داشت وهم معزل هایی برای روابط بین والدین هم ایجاد نخواهد شد وهم ازایجاد مشکلات ثانویه بین همسران هم جلوگیری خواهد شد .موفق باشید .




    با عرض معذرت نسیم جان
    اما طبق اخرین اطلاعات من بچه تا زمانی که احساس کنه از تنهایی میترسه باید تو اتاق والدین بخوابه که تا سن 4/5 عادیه و بعدش غیر عادی میشه.
    اینکه بچه از اول تو اتاق جدا بخوابه یه نظریه ی رد شدس از طرف روانشناس ها.این کار در غرب خیلی رواج داشته و الان کاملا مخالف این قضیه هستن
     
    تشکر شده توسط : 5 کاربر
  10. cima نوشته است:
    nasim58 نوشته است: من با یک استاد روانشناس صحبتی در این مورد داشتم که تاکید زیادی داشتند که از ابتدای نوزادی کودک باید جدا از پدر ومادر بخوابه در اتاق مخصوص ومجزا به خود کودک البته در صورت نیاز هر لحظه قابل دسترس به نوزاد باشد ودر صورت نیاز مادر یا پدر برای رفع مشکل نزد کودک بروند وبخوابند وسعی شود کودک را نزد والدین ودر اتلق مخصوص والدین نخوابانید تا کودک از ابتدا به اتاق خود عادت کند وهم اتاق خود را از ابتدا محلی برای رسیدن به آرامش حس کند تا از لحاظ استقلال فردی به رشد مطلوب برسه با این برنامه ریزی شخصیت کودک رشد بهتری خواهد داشت وهم معزل هایی برای روابط بین والدین هم ایجاد نخواهد شد وهم ازایجاد مشکلات ثانویه بین همسران هم جلوگیری خواهد شد .موفق باشید .




    با عرض معذرت نسیم جان
    اما طبق اخرین اطلاعات من بچه تا زمانی که احساس کنه از تنهایی میترسه باید تو اتاق والدین بخوابه که تا سن 4/5 عادیه و بعدش غیر عادی میشه.
    اینکه بچه از اول تو اتاق جدا بخوابه یه نظریه ی رد شدس از طرف روانشناس ها.این کار در غرب خیلی رواج داشته و الان کاملا مخالف این قضیه هستن

    دوست عزيز منظوراينه كه تا 4/5 سال بچه اگر بترسه نبايد تنها باشه نه اينكه توي اتاق پدر ومادر بخوابه.در چنين مواقعي بهتر است مادر تا بخواب رفتن فرزندش در اتاق او در كنارش باشد واگر باز هم مشكلي بود حداقل ابتدا رختخواب او را در اتاق مشترك باخودشان قرار دهد ولي با فاصله باشد مثلا تخت فرزند در يك گوشه اتاق وتخت پدرو مادر در گوشه ي ديگر واگر اتاق كوچك است ترجيحا تخت فرزند پايين تخت پدر ومادر بايد باشد نه كنار انها وكم كم اين فاصله تبديل به جدا شدن تدريجي شود اگر شما تا4/5 سالگي مدام او را كنار خود نگه داريد وناگهان او را دور كنيد به صرف اينكه چون 4/5 سالش تمام شده بيشتر ضربه خواهد ديد حتي اگر فرزندي نترسد در همه مقاله ها تاكيد ميشود لحظاتي پدر يا مادر قبل از خواب كنار فرزندشان باشند بعد او را تنها بگذارند
     
    تشکر شده توسط : 6 کاربر
  11. zohret نوشته است:
    cima نوشته است:
    nasim58 نوشته است: من با یک استاد روانشناس صحبتی در این مورد داشتم که تاکید زیادی داشتند که از ابتدای نوزادی کودک باید جدا از پدر ومادر بخوابه در اتاق مخصوص ومجزا به خود کودک البته در صورت نیاز هر لحظه قابل دسترس به نوزاد باشد ودر صورت نیاز مادر یا پدر برای رفع مشکل نزد کودک بروند وبخوابند وسعی شود کودک را نزد والدین ودر اتلق مخصوص والدین نخوابانید تا کودک از ابتدا به اتاق خود عادت کند وهم اتاق خود را از ابتدا محلی برای رسیدن به آرامش حس کند تا از لحاظ استقلال فردی به رشد مطلوب برسه با این برنامه ریزی شخصیت کودک رشد بهتری خواهد داشت وهم معزل هایی برای روابط بین والدین هم ایجاد نخواهد شد وهم ازایجاد مشکلات ثانویه بین همسران هم جلوگیری خواهد شد .موفق باشید .




    با عرض معذرت نسیم جان
    اما طبق اخرین اطلاعات من بچه تا زمانی که احساس کنه از تنهایی میترسه باید تو اتاق والدین بخوابه که تا سن 4/5 عادیه و بعدش غیر عادی میشه.
    اینکه بچه از اول تو اتاق جدا بخوابه یه نظریه ی رد شدس از طرف روانشناس ها.این کار در غرب خیلی رواج داشته و الان کاملا مخالف این قضیه هستن

    دوست عزيز منظوراينه كه تا 4/5 سال بچه اگر بترسه نبايد تنها باشه نه اينكه توي اتاق پدر ومادر بخوابه.در چنين مواقعي بهتر است مادر تا بخواب رفتن فرزندش در اتاق او در كنارش باشد واگر باز هم مشكلي بود حداقل ابتدا رختخواب او را در اتاق مشترك باخودشان قرار دهد ولي با فاصله باشد مثلا تخت فرزند در يك گوشه اتاق وتخت پدرو مادر در گوشه ي ديگر واگر اتاق كوچك است ترجيحا تخت فرزند پايين تخت پدر ومادر بايد باشد نه كنار انها وكم كم اين فاصله تبديل به جدا شدن تدريجي شود اگر شما تا4/5 سالگي مدام او را كنار خود نگه داريد وناگهان او را دور كنيد به صرف اينكه چون 4/5 سالش تمام شده بيشتر ضربه خواهد ديد حتي اگر فرزندي نترسد در همه مقاله ها تاكيد ميشود لحظاتي پدر يا مادر قبل از خواب كنار فرزندشان باشند بعد او را تنها بگذارند




    من منظورم این نبوود که باید تو اتاق والدین بخوابه. بچه خودش باید بخواد جدا بخوابه که با توجه به روحیه ی بچه ها متفاوته.
    من خودم از 2 سالگی خواستم جدا بشم چون از تنهایی نمیترسیدم.پس نمیشه سن قطعی گفت باید هر بچه ای رو با توجه به شرایطش روحی خود بچه سنجید که میتونه تنها باشه یا نه.
     
    تشکر شده توسط : 3 کاربر
  12. به نظر من هم بایستی کودک جدا بخوابد تا هم والدین راحت باشند و هم خود کودک زودتر مستقل شود و این ترس از تنهایی در او از بین برود.
    هرکسی در سن کودکی راحت تر چیزی را یاد میگیرد حتی نترسیدن را .
     
    تشکر شده توسط : 1 کاربر
  13. با سلام
    دوستان اظهارات جالبی رو ادا کردن و همشون قابل احترامه،چون بر خواسته از تجاربشون هست!اما یادمون نره تمامه ترسها و یا حساسیتهای بچه، از محیطش اکتساب میشه! لذا والدین  در این زمینه بی تقصیر نیستند! باید رفتارهای خودمونو اصلاح کنیم تا به این وضع دچار نشیم!گفتن اینکه بچه جدا بخوابه و یا با والدینش بخوابه!شاید الان آسون باشه!ولی راه حلی اساسی برای اون بچه ارائه نمیده! لذا پیشنهاد میکنم زوجین قبل از بچه دار شدن اول سنگهاشونو بین خودشون در این مورد وا بکنند و بعد اقدام لازم رو در بارداری به عمل بیارن!!
    این فقط یک نظر شخصیه و امیدوارم دوستان ناراحت نشده باشند
    موفق باشید.
     
    تشکر شده توسط : 4 کاربر
  14. VORUJAKjoon نوشته است: سلام تورو خدا مراقب این باشید که بچتون چیزی نفهمه راستشو بخواهید من با این معضل به سختی کنار اومدم الان بیست سالمه شاید حدود یک سال باشه دیگه برام بی اهمیت شده اما قبلا واقعا ازارم میداد حالم از خانوادم بهم میخورد تاثیر های خیلی بدی روم گذاشته بود از همه مردا متنفر بودم!هرشب با اینکه تو اتاق خودم میخوابیدم اما همش دستام تو گوشم بود تا مبادا صدابشنوم انقدر گریه میکردم تا خوابم میبرد صبحش حاضر نبودم قیافشونو تحمل کنم!!!!!!اینایی که میگم واقعا واسه من عذاب اور بود اما شاید بخندید اینا منو داغون میکرد!!!!تورو خدا یه کاری بکنید که بچتون نفهمه من از وقتی بچگیم یادم میاد فقط این چیزا یادم میاد وبس از بس به من استرس وارد میشد!اخه میدونید من انقدر حساس شده بودم که باکوچکترین حرکت پدر ومادرم در طول روز از برنامه شیشون خبر داشتم!به خدا اینا واسه من استرس واضطراب زیادی بوجود اورده بود خیلی بهم ضربه زد سر این قضیه هیچوقت هم نمیبخشمشون هیچوقت!!!!!!!!!!


    واقعا جالب بود برام.
    چرا همچین تاثیری روی شما داشته ؟
    یه سوال ؛ فکر میکنید اگه میدانستید این رابطه بین آنها یکی از لذت بخش ترین نوع روابط انسانی است و هردو حس فوق العاده ای دارند ؛ باز هم همچین عقیده ای رو داشتید ؟ (البته منظورم وقتی یکم سنتون بالاتر رفت و موضوع دسگترتون شد)
     
    تشکر شده توسط : 2 کاربر
  15. سلام دوستان
    خیلی بحث جالب و گرمیه.......و آموزنده
    همش برام جالب بود و البته یکی از دوستان ....وروجک........
    عزیزم..........رابطه جنسی.......نعمت بسیار بزرگیه.......بخشی از ابراز عشق و علاقه است
    خانمی.........چطور این حرفو میزنی........
    تو خوشبخت بودی که تمام این سالها مادر و پدری داشتی که حرارت میونشون وجود داشته و سرد نشده بودن
    دختر جون......این ارزوی هر فرزندی که عشق میون والدینشو ببینه
    این کار زشت نیست
    گناه نیست
    و بسیار مورد ستایش ........
    بهتر از این به بعد که بهشون نگاه میکنی.........عشقو ببینی........
     
    تشکر شده توسط : 9 کاربر
تمام زمانها بر حسب GMT + 3.5 Hours می‌باشند
صفحه 1 از 2
رفتن به صفحه 1   


پرش به:  

شما نمی توانید در این بخش موضوع جدید پست کنید
شما نمی توانید در این بخش به موضوعها پاسخ دهید
شما نمی توانید موضوع های خودتان را در این بخش ویرایش کنید
شما نمی توانید موضوع های خودتان را در این بخش حذف کنید
شما نمی توانید در این بخش رای دهید

Powered by phpBB ©



Forums ©

.: مسئوليت مطالب، تبليغات و محصولات ديگر سايتها به عهده خودشان است :.
.:: برداشت از مطالب اين سايت فقط با کسب مجوز از مدیریت و با ذکر مبنع و آدرس به صورت لینک بلامانع است ::.
.::: کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به دکتر رهام صادقی بوده و هرگونه سواستفاده از آن طبق ماده 12 قانون جرایم رایانه ای قابل پیگیری است :::.


ارسال ایمیل به دکتر رهام صادقی


مدت زمان ایجاد صفحه : 0.40 ثانیه (99)