آيا از مجرد بودن خسته شده ايد؟

آيا از مجرد بودن خسته شده ايد؟
آيا اغلب دوستان شما نامزد كرده اند و يا متاهل هستند و شماهنوز مجرد هستيد؟
آيافكر مي كنيد سنتون بالا رفته و هنوز ازدواج نكرده ايد؟
آيا آخرين فرد خانواده هستيد كه هنوز ازدواج نكرده است؟
آيا به تازگي طلاق گرفته ايد؟

اگر به هر كدام از سوالات فوق جواب مثبت داده ايد، احتمالا تحت فشارهايي براي صورت دادن به يك ازدواج نادرست هستيد. اين فشار تاثيري است كه دوستان، خانواده، اجتماع و يا برنامه ريزي احساسي خودتان بر شما ميگذارند و اين پيام را به شما ميدهند كه ‹‹بايد با كسي ازدواج كنيد؛ در غير اينصورت، شما غير طبيعي هستيد.››
اگر به دلايل بيروني يا دروني احساس اجبار مي كنيد ممكن است باكسي ازدواج كنيد كه در شرايط معمولي، او را انتخاب نمي كرديد.


در زير بعضي از انواع مختلف فشار بررسي شده است:
وقتي كه احساس تنهايي مي كنيد و به تنگ آمده ايد، احتمال آنكه انتخاب هاي ضعيف تري بكنيد، بالا مي رود و در نهايت از ازدواجي كمتر راضي كننده سر در مي آوريد.


فشار سني:
وقتي يكي از بستگان يا دوستان چنين مي گويد:‹‹سنت داره ميره بالا. پس چرا هنوز ازدواج نكردي؟›› و يا اين نگرش كه ‹‹سن شما از حد مشخصي گذشته و هنوز ازدواج نكرده ايد، پس غير طبيعي هستيد.›› از جمله عوامل فشار سني هستند.

البته اينكه آن سن، چه سني است، از شخصي به شخص ديگر فرق مي كند. خودآگاه يا ناخودآگاه احتمالا سني را به عنوان سن ازدواج، مد نظر داريد. اين سن ممكن است كه از زمينه هاي خانوادگي شما، سن ازدواج خواهران و يا برادرانتان و يا از ذهنيت خودتان كه سن ‹‹بلوغ فكري›› چه سني است، آمده باشد.
به منظور درك خاستگاه فشار سني مي بايست به تاريخ هزاران سال قبل نگاه كنيم. در آن زمان هر چه زودتر مرد يا زن جواني ازدواج مي كرد و تشكيل خانواده مي داد، بهتر بود. شخصي به مجرد اينكه به سي يا سي و پنج سالگي مي رسيد ديگر ‹‹ميانسال›› محسوب مي شد.
بنابراين كاملا طبيعي بود كه خانواده او بخواهند هنگامي كه هنوز نوجوان است، ازدواج كند. گرچه روزگاران بسياري از آن زمان مي گذرد، اما ما هنوز تا حد زيادي متاثر از طرز تفكري هستيم كه پدران ما با آن زندگي مي كردند. صرف نظر از اينكه اين فشار از جانب چه عملي باشد، درهر حال ممكن است از استانداردهايي كه از ‹‹همسر ايده آل›› براي خود تعريف كرده ايد، دست كشيده و چشم پوشي كنيد و صرفا به خاطر چيزهايي كه ديگران فكر مي كنند و نه بر طبق خواسته خود، ازدواج كنيد.

در سطور زير سعي داريم دلايل نادرست را براي انتخاب هاي نا موفق به شما معرفي كنيم تا با آگاهي از آنها بتوانيد از خطرهاي احتمالي دور بمانيد.

تنهايي و استيصال
همه ما تنهايي را تجربه كرده ايم. و در برهه هايي از زندگي از لحاظ روحي، احساس تنهايي داشته ايم مستاصل بوده ايم كه به كسي مهر بورزيم. اما متاسفانه ازدواجي كه در ابتدا، اقدامي از سر تنهايي و براي نزديك شدن به انساني ديگر شروع مي شود، مي تواند به رابطه اي پيچيده و دردآور تبديل شود. وقتي كه احساس تنهايي مي كنيد و به تنگ آمده ايد، احتمال آنكه انتخاب هاي ضعيف تري بكنيد بالا مي رود.


انتخاب نا درست
عدم توجه به زندگي خود
آيا تا به حال به اين موضوع فكر كرده ايد، كه عاشق بودن تا چه حد از تمركز شما مي كاهد؟ هم و غم شما اين مي شود كه براي مثال، چگونه احساسي داريد؟ چگونه رفتار شما، رفتار او را تحت تاثير قرار مي دهد؟و ...
پس تعجبي نيست اگر كه اغلب نه به آن خاطر كه شخص مناسب را يافته ايم، بلكه از آن رو براي ازدواج اقدام مي كنيم كه بهانه اي براي سر باز زدن از زندگي و امورات خودمان را داشته باشيم. اگر ... وقتي با كسي صميمي مي شويد به علايق خود وقت كمتري اختصاص مي دهيد. اگر ... معمولا كمي زود عاشق مي شويد. اگر ... از تنها بودن با خود لذتي نمي بريد و ترجيح مي دهيد كه با ديگران همراه باشيد. اين احتمال وجود دارد كه از ازدواج به منظور اجتناب از پرداختن به زندگي خودتان استفاده مي كنيد. بسياري از مردم از اين رو به ازدواج نياز دارند كه از كمبود شور و شوق و بي هدفي در زندگي خود خسته شده اند و به جاي آنكه به درون خود نگاه كنند و دليل اين احساس را در درون خود جويا شوند، خود را درگير روابط عشقي كرده و و ‹‹آن›› را هدف خود قرار مي دهند.
از آن رو كه در چنين مواقعي، شما عاشق آن شخص نيستيد، بلكه شيفته ‹‹سرگرمي›› و ‹‹دل مشغولي›› خود هستيد. چنين روابطي هرگز سر انجامي نخواهد داشت.
نصيحت ما نيز به شما اين است كه هرگز قبل از اينكه روح و زندگي خود راسرشار كنيد، به خريد ‹‹شريك زندگيتان›› نرويد. يا حداقل از احساس خلا و تنهايي مفرط، روحيه تان رو به مرگ نباشد.

پر كردن خلا هاي احساسي و روحي خود
ما كودكاني هستيم با اندامي بزرگسالانه، با اين حسرت و آرزو كه دوستمان بدارند، پذيرفته شويم و كامل باشيم. نكته فوق العاده اي كه در رابطه با عشق وجود دارد، اينست كه مي تواند شما را از احساس سرور، شادماني و تعلق خاطري كه شبيه آن را در هيچ جاي ديگري نمي توانيد بيابيد، برخوردار كند.
با اين وجود، از اين موهبت هنگامي كه به منظور پر كردن خلا هاي احساسي و روحي خود از آن استفاده مي كنيد، مي تواند خطرناك باشد. خلا هايي كه خود بايد بياموزيد كه چگونه پر كنيد. يك ازدواج حقيقتا سالم، درهاي رشد و تعالي روحي هر دو طرف را مي گشايد. همچنين به هر كدام از اين دو شخص كمك مي كند كه خود باوري آنها از طريق احساس ‹‹ دوست داشته شدن›› و ‹‹پذيرفته شدن›› از طرف شخص مقابل، بالا برود.
آيا شما به منظور پر كردن خلا هاي روحي خود و نه به خاطر اينكه فرد مناسبي را يافته ايد، ازدواج مي كنيد؟
موقعي احساس خلا روحي مي كنيد كه از درون به طور مداوم احساس خالي بودن داريد. اين خالي بودن ممكن است در مراحل معتدل تر به ماننديك نگراني يا تنش تجربه شود و در مراحل حادتر به درد، افسردگي و نا اميدي تبديل شود. صرف اين فكر كه: ‹‹من با يكي ازدواج كرده ام››، موقتا احساس تنهايي شما را تعديل خواهد كرد و تنها پس از گذشتن دوران اوج اين رابطه است كه با ماهيت آن فرد روبرو مي شويد و چه دردناك است كه دريابيد نه تنها احساس خلاءتان مرتفع نشده است، بلكه حتي حضور چنين شخصي، احساس تنهايي تان را بيشتر مي كند. چنين شخصي توقع دارد كه همسر او خلاهاي احساسي و روحيش را به مدت طولاني و حتي قبل ازدواج با خود حمل مي كرده، پر كند. اين معقول است كه از همسر خود انتظار داشته باشيد تا به تنهايي شما نيافزايد يا شما را در التيام زخمهايتان حمايت كند و به شما عشق بورزد يا به شما بياموزد كه چگونه خود را دوست بداريد، اما در نهايت اين شماييد كه بايد قهرمان خود باشيد.

دوستان عزيز! هدف ما از ارائه اين گونه مطالب اين نيست كه شما را در مورد انتخابهايتان دچار وسواس و تشويش گردانيم. بلكه ما مي خواهيم با انگيزه هاي خود در هنگام انتخاب آشنا باشيد، دلايل نادرست رابشناسيد تا ازدواجي صحيح صورت دهيد.



منبع: گروه سالي جون


با آرزوي شادي براي تمام هم ميهنانم

با سلام.من 24 سالمه و هنوز ازدواج نکردم.خواستگار های خوبی تا الان داشتم از نظر موقعیت مادی و لی از نظر اینکه به دل من بشینن نه.من نمیدونم چی کار کنم.چرا تاحالا هر کی اومده به دل من نشسته.فکر می کنم سنم داره میره بالا و داره دیر میشه.خیلی نگران این مسئله هستم.همیشه از خودم می پرسم چرا نباید برای من او نکسی که حداقل هم سطحم باشه از نظر قیافه و تیپ و شخصیت و اخلاق پیدا شه.من نمیگم از من سر تر باشه حداقل هم سطحم باشه.خیلی نگرانم که اون کسی رو که میخوام پیدا نشه.من باید به نظر شما چی کار کنم؟؟؟
لطفا منو راهنمایی کنید.بازم منتظر بمونم یا با کسی که دلم نمیخواد ازدواج کنم؟؟؟؟؟آیا من دارم اشتباه می کنم.؟خیلی دلم میخواد ازدواج کنم.دلم نمیخواد سنم بالا تر از این بره.خیلی نگرانم.

sayare نوشته است: با سلام.من 24 سالمه و هنوز ازدواج نکردم.خواستگار های خوبی تا الان داشتم از نظر موقعیت مادی و لی از نظر اینکه به دل من بشینن نه.من نمیدونم چی کار کنم.چرا تاحالا هر کی اومده به دل من نشسته.فکر می کنم سنم داره میره بالا و داره دیر میشه.خیلی نگران این مسئله هستم.همیشه از خودم می پرسم چرا نباید برای من او نکسی که حداقل هم سطحم باشه از نظر قیافه و تیپ و شخصیت و اخلاق پیدا شه.من نمیگم از من سر تر باشه حداقل هم سطحم باشه.خیلی نگرانم که اون کسی رو که میخوام پیدا نشه.من باید به نظر شما چی کار کنم؟؟؟
لطفا منو راهنمایی کنید.بازم منتظر بمونم یا با کسی که دلم نمیخواد ازدواج کنم؟؟؟؟؟آیا من دارم اشتباه می کنم.؟خیلی دلم میخواد ازدواج کنم.دلم نمیخواد سنم بالا تر از این بره.خیلی نگرانم.

دوست عزیز یه مساله ای هست به امتحانش می ارزه....
تو یکی از سایتهای همسریابی ایرانی که بازدید بالایی داره ثبت نام کنید و بعد از تکمیل فرم و همه چیز که همه خصوصیاتتون وهمچنین فرد مقابلتون رو نوشتید احتمالا میتونید فردی شبیه اون چیزی رو که میخواید پیدا کنید چون تو دنیای واقعی کسی از رو پیشونی اخلاق اون طرف و خواستش رو نمیدونه ولی از این طریق چون به صورت نوشتاری و دقیق لحاظ شده حتما میتونید کسی رو پیدا کنید.

بنده خودم با همین روش شخصی رو تو شهر خودمون پیدا کردم و الان چن وقته که باهاشون در مورد همه چیز حرف میزنم و اینکه در کل خیلی به هم نزدیکیم.....چه تحصیلات چه مسائل دیگه.
امتحان کنید فک کنم نتیجه جالبی بگیرید.

و ایشالا به سرانجام خوب ختم میشه....