شما در بخش انجمنهای گفتگو سایت دکتر رهام صادقی هستید، برای آشنایی با امکانات متنوع دیگر سایت اینجا کلیک کنید


به اينستاگرام سايت بپيونديد

پرخاشگری

  1. نمی خوام زیاد موضوع را مطول کنم اما بناچار باید کمی از شرایط گذشته و حال بگویم تا بتونین بهتر کمکم کنین ...

    جنوبی هستم و پدرم بواسطه نظامی بودنش ( خلبان ارتش ) ما را شدیدا منظم و قانونمند تربیت کرده . البته کمی زیاده روی کرد و من همیشه با ترسی عجیب و عریب گریبانگیر بوده ام .خانواده نه چندان آرامی داشته ام ، دختری فوق العاده موفق در عرصه های علمی و هنری اما همیشه بخاطر تندخویی پدر و سختگیری اش اعتماد بنفس پایینی داشتم تا وارد دانشگاه شدم  و مقبول همه ... و پدرم باور کرد که می تواند بر من تکیه کند .

    قدرت تحلیل گری عالی و شخصی احساسی و رومانتیکم ...
    بعد از بازنشسته شدن پدر به ناچار به شمال کوچ کردیم ( زادگاه والدین ) و من موقعیت های عالی کاری و تحصیلی را در جنوب رها کردم. تمامی خوشی ها و دوستان و زندگی که در بیست و سه سال اندوخته بودم . اینجا شدیدا تنها  و ...

    کسی را دوست دارم ... چهار ساله ... و متاسفانه او هم شرایط شروع زندگی را ندارد و برعکس من که دختری نترس و جسورم ( بقول خیلی ها مردمنش ) او فردی خجالتی و کمرو و کم حرف و از دیاری دور و فرهنگی بسیار دور از ما ...

    خلاصه اینکه ابر و باد و مه و خورشید و فلک دست به یکی کردن تا من اینگونه شوم.

    * و اما سوال من ...
    هیولایی درونم شکل گرفته که با آن شدیدا بیگانه ام . طی صحبت با نامزدم ناگهان دچار حمله عصبی میشوم و ادب و حرمت را فراموش میکنم و درست مثل ولگردههای خیابانی ناسزا میدهم و بعد از آن دچار گریه شدید می شوم و دچار تنگی نفس ... و پس از آن شدیدا از کرده خود پشیمان ... دوره ای ست و هر دو ماه در میان اینگونه میشوم .

    آنقدر ضجه می زنم که از حال می روم و تمام بدبختی های این 4 سال را برویش می آورم . اوایل کوتاه می آمد اما حالا که می بیند دوره ای شده خودش از من دوری میکند و بحال خود رهایم میکند تا خوب شوم اما من در این دوره های وحشتناک واقعا نیاز به حمایت دارم .

    نزد دکتر نرفته ام . خیلی غمگین و پرخاشگرم .
    البته اولین صفتی که همه از دیدنم می گویند قلب رئوف و مهربانی ام است و این هیولای ناشناخته همیشگی نیست
    براحتی و برای دفاع از حقوق معمولی خود دچار بغض و دلهره می شوم و بخاطر همین اعصاب خراب دچار خارش پوست سر و سوزش معده هستم . و مدام بروی شانه هایم جوش های عصبی می زنم .

    چه کنم ؟ من اینگونه نبوده ام . دوران بلوغ آرامی داشتم و سرم همیشه بین کتاب ها بوده و کلا موجود بی آزاری بوده ام. اما تمامی این اتفاقات سبب شده حق بزرگی از من ضایع شود و از آینده ناامید و بیزارم.


    راستش نمی دانم دیگر چه بگویم . فقط اینکه از اینی که یکساله شده ام بیزارم ...
     
  2. سلام رفیق
    زودی میرم سر اصل مطلب تا بدونی که هم دردی باهات میکنم و کاملا درکت میکنم
    من هم دختر یک ارتشی هستم  .......و باید خدمتون بگم پدر من یک دیکتاتور به تمام معنا بودند...........یک محیط کاملا نظامی.....6 صبح بیدار باش......12 ظهر ناهار.......7 شب شام......10 شب خاموشی........
    حالا فکرشو بکن اگر فرداش امتحان داشتم باید ساعت 10 میخوابیدم........زمین و اسمون یکی میشدند حرف سرهنگ یکی بود.......
    قانون قانون نظامی........
    منطق منطق سرهنگ
    =========================
    این حرف ها رو زدم تا بدونی باهات همدلم.....و میفهمم چی میگی........چی کشیدی.....
    و دلیل این رفتار رو هم کاملا متوجه هستم........
    بزار برات تشریح کنم.......
    1- رشد در یک محیط مردسالار نظامی.......از یک دختر با احساسات رمانتیک درونی یک دختر با رفتار مردونه میسازه که نمیتونه از زن بودنش لذت ببره........چون رفتار ظریف زنانه براش خسته کنندس.........
    2- خانواده نظامی یعنی عدم دلبستگی به خاک و مکان..........یک نظامی اسیر فرمان ......و هرگز تا زمان خدمت نیمتونه از ان خودش باشه.........متعلق به میهن.......و باید از خود بگذره
    3- ولی تو نظامی نیستی.........دلبسته بودی.........و حالا از محیط مورد علاقه کنده شدی........به جایی رفتی با فرهنگی خاص خودشون.......
    مردمان گرم جنوب .............مردمان خوش و خرم شمال..........
    سرخی  اسمون خلیج پارس.............غم  اسمون خزر........
    4- ترک دوستان
    5- ترس از نافرمانی و توبیخ پدر
    6- ترس از محاکمه نظامی در خانواده.......
    7- دوستی با مردی که نقطه مقابلت بوده........کمرو و خجالتی........
    ======================
    ملوسکم..........چون خودم در چنین خانواده ای رشد کردم و ترس همیشه در وجودم هست.......در ضمن به شدت کله شق.....خشن.......با ارداه ( حرف حرف منه .......همیشه و هر جا )
    به خوبی میتونم حس کنم چی میخوای.........یک مرد میخوای.............یک مرد که تو رو حمایت کنه...........بهت قدرت بده.........بال پرواز بده.........
    ظاهرا سعی میکنی از مردانی با خصوصیات پدرت فاصله بگیری........چون خسته ای از اون همه قدرت نمایی پدرت................ولی باطنت...........فطرتت.........پدرتو تحسین میکنه.....
    پدر تو خلبان ارتش بوده...........در اسمان همچون عقاب..........
    قلبت تحسینش میکنه............از مرد زندگیت همون چیزی رو میخوای که پدرته.........
    وقتی دوستت ........کاری میکنه که ضعف توش میبینی.........اتیش میگیری...........
    میخوای تصحیحش کنی.........دوستش داری و میخوای اونم قوی باشه..........ولی اون یک موجود دیگس.........از یه فرهنگ دیگه............درکت نمیکنه.........
    حوصله نداری............میزنی چک و چونه طرف میاری پایین با حرفات.............
    ========================
    مردهای زیادی رو با خود خواهی و خشونتم روندم.........
    مردی رو مرد نمیدیدم............وقتی جملات احمقانه ازشون میشنیدم........بهشون حمله میکردم..........
    از اون جایی که رزمی کارم.......یکبار بدجور تو دل یکیشون درومدم.........شکر که ازم شکایت نکرد........خیلی آقا بود.............ولی اون وقت بود که فهمیدم کارم میلنگه........
    =========================
    چند توصیه بهت میکنم...............
    یک جای دنج پیدا کن...........کنار دریا ..........توی کوه..........تو جنگل...........شده هفته ای یکبار.........برو و اونقدر جیغ بکش که حنجرت درد بگیره.............
    2- یک بالش پر بردار.........زیرش ملحفه بنداز............اونقدر بهش مشت و لگد بزن تا متلاشی شه.........این کار هم هفته ای یکبار انجام بده............
    3- یک دست لیوان به درد نخور بخر..........و روزی یک عدد لیوان شیشه ای خورد کن........و بعد وقتی جاور میکشی ...........سعی کن...........تمام عصبانیتت رو با شیشه خرده ها بریزی تو سطل..........
    4- یک آهنگ تند بزار و با همه قدرت برقص............اونقدر بچرخ و برقص که از حال بری.......اینم هفته ای یکبار انجام بده..........یا هر روز برقص.........
    5- یک ساز انتخاب کن و با همه وجود بزن.............بهترین ساز برای کنترل عصبانیت و خشونت ابتدای کار تنبک یا همون ضرب.........
    بعد برو سراغ سازهای زهی......مثل ویلون........
    پیانو........و سنتور...............و صد البته فلوت............در ارامش انسان فوق العاده عمل میکنن..........
    ولی ساز مورد علاقه من دف............که حالت روحانی به ادم میده.........
    6- کتابهای اسمانی توصیه های سازنده ای برات دارند........قران.......اوستا......انجیل....ریگ ودا ........تورات و کتاب عهد عتیق
    7- حمام روزانه........در اب سرد .........
    8- ورزشهای رزمی..........
    =======================
    یادت باشه در سنی هستی که هورمونهای جنسی داره پدرتو درمیاره..........نیاز جنسی داره فوران میکنه............نیاز به ازدواج..............ولی امکانش نیست........
    تو دختر یک خانواده ایده ال نظامی هستی............از یک طبقه متفاوت با طبقات دیگر........توقعات این طبقه سر به کهکشان میزاره...........با هر کس وصلت نمیکنن........و این تو رو به مرز جنون میبره.........
    نگرانی از پا درت میاره...............
    خودتو تخلیه کن..............و سعی کن از دوران بازنشستگی پدرت به نفع خودت استفاده کنی.........
    مردان نظامی وقتی بازنشسته میشن.............رام میشن............و در ضمن..........مردان نظامی.......دخترانشونو خیلی عزیز میدارند.........بهش نزدیک شو..........
    =====================
    یادت باشه اگر خواستی بری پیش یک روانپزشک...........آگاهانه جلو بری..........داروهایی هست که خشونت رو کنترل میکنن...........ولی دائمی نیستند..........
    بهتره روش روان درمانی رو انتخاب کنی.........
    ======================
    عرق بید مشک.......
    عرق چهل گیاه..........
    عرق نعنا ارومت میکنه
    ==========================
    جوشونده آویشن.....
    جوشونده بابونه..........
    جوشونده گل گاو زبون........
    بسیار مفید هستند.........
    هم برای دل دردت............هم برای جوشهای عصبیت........
    =========================
    رفیق........شاد باشی و جوان
     
    تشکر شده توسط : 2 کاربر
تمام زمانها بر حسب GMT + 3.5 Hours می‌باشند
صفحه 1 از 1


پرش به:  

شما نمی توانید در این بخش موضوع جدید پست کنید
شما نمی توانید در این بخش به موضوعها پاسخ دهید
شما نمی توانید موضوع های خودتان را در این بخش ویرایش کنید
شما نمی توانید موضوع های خودتان را در این بخش حذف کنید
شما نمی توانید در این بخش رای دهید

Powered by phpBB ©



Forums ©

.: مسئوليت مطالب، تبليغات و محصولات ديگر سايتها به عهده خودشان است :.
.:: برداشت از مطالب اين سايت فقط با کسب مجوز از مدیریت و با ذکر مبنع و آدرس به صورت لینک بلامانع است ::.
.::: کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به دکتر رهام صادقی بوده و هرگونه سواستفاده از آن طبق ماده 12 قانون جرایم رایانه ای قابل پیگیری است :::.


ارسال ایمیل به دکتر رهام صادقی


مدت زمان ایجاد صفحه : 0.18 ثانیه (42)