وقتی میخواهند برای من و تو جوک بگویند ....

می گویند یک روز ” غضنفر ” !

در صورتی که غضنفر یعنی ” شیر ، مرد با صلابت و قوی ” …

و از قضا یکی از القاب حضرت علی علیه السلام است.

وقتی یک چیز از مــُــد افتاده به آن می گویند ” جــواد ” !

و جواد به معنای ” بخشنده و سخاوتمند ” است …

و از قضا از القاب امام محمد تقی علیه السلام است.

از اسم ” بتول ” برای مسخره کردن استفاده میکنند !

در صورتی که بتول یعنی پارسا و پاکدامن …

که به صورت خیلی اتفاقی از القاب حضرت زهرا سلام الله علیها و حضرت مریم سلام الله علیها هم هست.

در فیلم ها نام های تقی و نقی را به هزل می آورند !

و تقی یعنی با تقوا و پرهیزگار و نقی به معنای پاک و پاکیزه است …

و اتفاقا از القاب امام جواد علیه السلام و امام هادی علیه السلام …

وقتی میخواهند بانوان نیروی انتظامی را مسخره کنند میگویند ” فاطی کماندو ” !

چه جالب !!

و یا به جای نام مبارک حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام میگویند ابرفرض !

اتفاقا وقتی میخواهند بگویند فلانی خودش رابه آن راه زده میگویند :

خودش را زده به کوچه علی چپ !

خدا لعنت کند دشمنان اهل بیت علیهم السلام را با این جمله اهانت بار که میگویند :

این حرف ها برای فاطی تنبان نمی شود !

حال این ما شیعیان و این ارادت ما به اهل بیت علیهم السلام !

در مبارزه با این فرهنگ غلط سهیم باشیم …

نگذاریم در طنزها و جوک هایشان از اسامی مقدس ائمه هدی علیهم السلام استفاده کنند...

  منبع: وبلاگ $$یکی مثل هیچکس$$

صاحبدلی، برای اقامه نماز به مسجدی رفت. نمازگزاران، همه او را شناختند، پس از او خواستند که پس از نماز، بر منبر رود و پند گوید، پذیرفت. نماز جماعت تمام شد. چشم‏ها به سوی او بود. مرد صاحبدل برخاست و بر پلۀ نخست منبر نشست و بسم الله گفت و خدا و رسولش را ستود. آنگاه خطاب به جماعت گفت: «مردم! هرکس از شما که می‏داند امروز تا شب خواهد زیست و نخواهد مُرد، برخیزد!» کسی برنخاست. گفت: «حالا هرکس از شما که خود را آماده مرگ کرده است برخیزد!» باز کسی برنخاست.گفت:

«شگفتا از شما که به ماندن اطمینان ندارید اما برای رفتن نیز آماده نیستید!»

دقیقا منظورشون چیه؟ 

.
.
.
.
.
.
.
.
۱) من گوش دارم شما ندارین

۲) گوش من خیلی گوشه، گوشه شما ...

  ۳) من خیلی باگوشم ... اصلا من خود خرگوشم

4)گوشم تو حلق شما

۵) شمارت رو بگو من سرتا پا گوشم

اصول را رعایت کنیم نه مد و عرف را...

1. چنان که از آیات و روایات بر می آید ازدواج کردن مستحب مؤکد و حتی فراتر از آن، در مواردی خاص، واجب شده است.

2. اسلام بیش از همه ی ادیان برای تسهیل در امر ازدواج رسوم غلط و خرافات دست وپاگیر را از میان برداشته است.

3. ازدواج ساده حضرت زهرا علیهاالسلام و حضرت علی علیه السلام و رفتار و گفتار پیغمبر صلی الله علیه و آله وسلم در خلال قضایای این ازدواج، خود به تنهایی گواه روشنی بر این مدعاست.

تمنای وصال

علی علیه السلام سر به زیر انداخته بود و از نهایت حیا با سرانگشتان خود زمین را لمس می کند و از گفتن درخواست خود خجالت می کشید تا این که رسول خدا سکوت را می شکند و از او می خواهد درخواستش را بر زبان آورد. علی علیه السلام در حالی که عرق شرم بر جبین مبارکش چون شبنمی بر گُل نشسته بود، با خجلت و کم رویی و با جملاتی زیبا و سرشار از ادب، فاطمه علیهاالسلام را از پدرش خواستگاری کرد. مولای شیعیان برای امر مهم ازدواج قدم پیش گذاشت تا به سنّت پایدار اسلام و پیامبرخدا صلی الله علیه و آله وسلم عمل کند؛ زیرا هیچ کس بیش از او به سنّت رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم پایبند نبود تا جایی که حتی خواسته خود را هیچ گاه بر خواسته پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم مقدّم نداشت.

پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم ازدواج را سنّت خود معرفی کرد و هم او بود که ازدواج نکردن را روی گردانی از سنت خویش، یعنی خروج از اسلام، می دانست. و همواره به ازدواج جوانان امّت خویش می بالید و خطاب به آنان می فرمود: «ازدواج کنید و خانواده تشکیل بدهید که من در روز قیامت به شما مباهات می کنم.»

   ادامه ی این «سنت زیبا» در ادامه مطلب...

اين عادت هميشگي اش بود. مشهد که مي آمد، بيش تر شب ها را تا صبح در حرم مي گذراند. دست هاي مادر هنوز در

دستش بود که در کنار بستر او خوابش برد. صداي نفس هاي آرامش که بلند شد، باز دلشوره به جان مادر افتاد. در
دلش توفاني بود. از بستر بلند شد و بالاي سر پسرش نشست. کودکي را به ياد مي آورد که شب ها از گريه خواب
نداشت. در روز عاشورا نفسش بند آمده بوده و مادر چيزي رو به گنبد طلايي گفته بود... به سرو صورت پسر
نگاه کرد و آرام اشك ريخت. وقتي به خود آمد که دو ساعت گذشته بود. نمي توانست از پسرش دل بكند. او به دل
خودش ايمان داشت. هميشه حوادث را قبل از اتفاق احساس مي کرد. هر بار که علي در جبهه زخمي شده بود، او
از قبل فهميده بود.

عکسی که می بینید در سال 1365، در قائمشهر گرفته شده است. همسر و یکی

از فرزندان شهید ابوالحسن محمد زاده، برای وداع با پیکر پاک او، زانو زده اند.

بانویی برای آخرین خداحافظی با مرد خانه اش آمده و پسری  برای آخرین وداع با پدر.

در وصف این عکس، گزافه گویی ظلم است. همه چیز از خورشید شفاف تر است.

شهید ابوالحسن محمد زاده در سال 1327 در روستای چمازکتی، قائمشهر متولد شد.

او در سال های دفاع مقدس از مسئولین اطلاعات و عملیات لشکر 25 کربلا بود و

در چهارم بهمن ماه 1365 در عملیات کربلای 4 شربت شهادت نوشید.

از او سه فرزند به یادگار مانده است.

                                                                                    « روحش شاد »

«جمکران»

نام روستایی است در پنج کیلومتری جنوب قم،

که «مسجد جمکران» به جهت همجواری،

                                 با این روستا به این نام مشهور است.

«جمکران»،

روستایی کوچک با مردمانی متدین در حاشیه کوه است.

باغات انار و انجیر دارد،

                      و اهالی آن به کشاورزی و کرباس بافی مشغولند.

                     نام اصلی حضرت، «محمد» است...

نامی که پیامبر اکرم (ص) برای ایشان گذارده و فرمودند:

«مهدی از فرزندان من است.

                               اسم او اسم من و کنیه او کنیه من است.»

فکه مثل هیچ جا نیست!

نه شلمچه، نه ماووت، نه سومار، نه مهران، نه طلائیه، نه...

                                                           فکه فقط فکه است!

با قتلگاه و کانال هایش، با تپه ماهور و دشت هایش.

فکه قربانگه اسماعیل هاست به درگاه خدای مکه.

فکه را سینه ای است به وسعت میدان های مین گسترده بر خاک.

فکه را دلی است به پهنای سیم های خاردار خفته در دشت.

فکه را باغ هایی است ........!!!!

آنکس که تو را شناخت جان را

چه کند؟؟؟

فرزند و عیال و خاندان را چه

کند؟؟؟

دیوانه کنی هر دو جهانش

بخشی!!!

دیوانه تو هر دو جهان را چه

کند؟؟؟؟

مادر حاج احمد متوسلیان با فرزندش

این چشمان، ضریح دل طوفانی من بود هر روز که دستانم در شبکه های چشمانت گره می خورد و در تو به اجابت می رسید.

هنوز به خاطر دارم شبی را که مردمک چشمانت «سوگواره ی» دل من شده بود، دلم آشوب بود و اضطراب اما باز این چشمان زیبای تو بود که تسلایم می داد.

آن شب خوب یادم هست که نورانی شده بودی. «ماه پاره ای» در حال خسوف.

من چه می دانستم این آرامش تو، این لبخند های بی نهایتت و این نگاه های پر از مهرت بار دیگر در سیاهی جاده آسفالته ی لبنان در هاله ای از غبار گم خواهد شد.

جاده ای که حتم پر بوده است از «حرمله ها»، «شمرها» و «ابن زیادها». من تاریخ خوانده ام و می دانم زینب (س) در میانه نامردهای تاریخ برای نجات «حسینش» از «خیمه گاه تا قتلگاه» چه «سعی» می کرد.

پسرم! ای کاش......

                                                       .....بقیه در ادامه مطلب         

 زندگینامه...

محسن در یکی از روزهای زیبای سال 1338 به دنیا آمد. روزهای پر نشاط کودکی را زیر سایه تعالیم پدر و مادر گرامی و در پناه تعالیم دین اسلام گذراند.

از همان اوایل جوانی علاقه عجیبی به ابل بیت(ع) داشت و در 13 یا 14 سالگی بود که هیئتی به نام شهدای کربلا تأسیس نمود و خود به تنهایی مسئولیت آن را به عهده گرفت.

همواره در تظاهرات سال 1357 حضوری فعال داشت در همان ایام به همراه برادرش به خدمت در پزشکی قانونی پرداخت و مدت 6 ماه به صورت شبانه روزی در کار جابجایی و تحویل اجساد مطهر شهدا شرکت داشت.

محسن جزء اولین سربازانی بود که به فرمان امام خمینی(ره) به پادگان ها برگشتند.

در سالهای 57 و 1358 خدمت مقدس سربازی را انجام داد و پس از آن در سال 1360 به جمع سبز پوشان سپاهی پیوست.

با شروع جنگ تحمیلی عاشقانه به جبهه های نبرد شتافت و به عنوان مسئول گردان تخریب لشگر 27 محمد رسول الله(ص) مشغول خدمت شد و در سال 1363 به سفر حج رفت.

زمانیکه قرار بود برای بار دوم به سفر حج مشرف شود و به خاطر مسئولیت هایی که در جبهه داشت از رفتن به حج صرفه نظر کرد.

اما در همان سال در روز پانزدهم مرداد ماه سال 1366 درست مصادف با روز عید قربان به مسلخ عشق رفت و اسماعیل وار جان خویش را در حین خنثی سازی مین ضد تانک در قربانگاه سردشت فدای معبود ساخت ......

مزار مطهر این شهید در قطعه 29 بهشت زهرای تهران قرار دارد..

خسته شدم...از این همه بی توجهی....

ادعامون میشه که مهدی(ع) رو دوست داریم....ولی تو زندگی هامون جایی برای آقا

وجودنداره....

شب های سه شنبه مسجد جمکران مملؤ از جمعیتی میشه که هر کدوم برای

گرفتن حاجتی اومدن،چند نفر اومدن که واقعا از ته دل برای آقا دعا کنن؟

چرا انقدر آقا تو دل های ما غریبه؟

چرا تا محتاج نشیم یادش نمی افتیم؟

چرا فقط اول و آخر هر مراسم، دعا برای فرج می خونیم؟

چرا فکری به حال تنهایی و غربت مهدی فاطمه نمی کنیم؟

چرا چشمامون رو، رو اشک های مهدی(ع) بستیم؟

 و خیلی چراهای دیگه.....که باز هم اینا همش حرفه......

                                کاش میدیدم.........

بذار یه چیزی بگم شاید به خودمون بیایم......

یکی ار علمای  وارسته ی نجف به کربلای معلا مشرف می شود و در حرم مطهر سید الشهدا(ع) به

محضر حضرت مهدی ارواحنا فداه شرف یاب می گردد.

امام زمان(ع) می فرماید: « فلانی، ببین اینجا که (در کنار ضریح جد غریبم و زیر گنبد طلای آن) دعا مستجاب است_ مردم به فکر من نیستند و برای فرج من دعا نمی کنند.

سپس آن حضرت تصرف ولایتی می فرمایند و آن عالم ربانی خواسته های مردم را می شنود که هر کدام

برای حوایج خصوصی خود دعا می کنند.امام (ع) می فرمایند:

«شنیدی؟ حتی یک نفر از این زائرین نگفت:خدایا فرج مهدی را برسان....»

  دلی شکسته تر از من در آن زمانه نبود

                 در این زمانه دل فرزند من شکسته تر است

1.خداجویی: امام صادق (ع) دربارۀ آنان می فرماید: « مردانی که گویا دل هایشان پاره های آهن است.غبار تردید در ذات مقدس خدای، خاطرشان را نمی آلاید...از نا خشنودی پروردگارشان هراس دارند.برای شهادت دعا می کنند و ارزومند کشته شدن در راه خدایند.»

2.بصیرت و آگاهی: در بصیرت، درایت و خردمندی سر آمدند.در فتنه ها هوشیارانه راه را می جویند و حق را از باطل تشخیص می دهند.

3.عبادت و بندگی:یاران مهدی (ع) روح بندگی و راز و نیاز، با جان شان درهم آمیخه،همواره خود را در محضر خدا می بینند و از یاد او لحظه ای غفلت نمی ورزند.

4.حافظان حدود الهی: حضرت علی (ع)  می فرماید:«یاران با این شرایط با امام شان بیعت می کنند که دست پاک باشند و پاکدامن. زبان به دشنام نگشایند و خون کسی به ناحق نریزد. بر مرکب های ممتاز سوار نشوند و لباس های فاخر نپوشند....ساده زندگی کنند و در راه خدا به شایستگی جهاد کنند. اما نیز متعهد می شود،همانند همراهان زندگی کند....»

5.شجاعت: دلیر مردند و جنگ آوران میدان های نبرد. از انبوه دشمن هراسی به دل راه نمی دهند. شیران میدان رزمند و جان های شان از خاراسنگ، محکم تر.

امام باقر (ع) می فرماید: «گویا آنان را می نگرم...که دل هایی چون پولاد دارند.»

6.فرمانبری: در انجام دستورهای وی، بر یکدیگر پیشی می گیرند.  به فرموده پیامبر(ع):« تلاش و کوشا در پیروی از اویند.»

7.ایثار: دل هایشان را به هم پیوند داده و یار و غمخوار یکدیگرند.

8.زهد و ساده زیستی: زهد، زینت کارگزاران مهدی است.نمی توانند از احوال مردمان غافل شوند و نام مصلح جهان را بر خویش نهند.

9.نظم و انظباط: یاران حضرت دارای نظم و تشکیلاتی مناسب با حکومت جهانی اند.

به نظرت خودت این ویژگی ها رو داری؟

زیاد سخت نیست میشه با یکم تمرین و از خود گذشتگی به همشون رسید...

                       یا صاحب الزمان.....                                    

                    کاش ز کویت خبری داشتیم                     

                           کاش به پای تو سری داشتیم

                               کاش که مانند خرابایتان

                              ناله صاحب اثری داشتیم

                              تا به هوای تو بگیریم اوج

                           کاش که ما بال وپری داشتیم

                            کاش به سیمای دل افروز تو

                            رخصت عطف نظری داشتیم

                                     *************

به مالک بگویید برگردد....

                    به مهدی(ع) بگویید، نیاید....

                                                  عصر، عصر شما نیست....

    مردم تحمل سختی ندارند.....

                                      واز عاشورا، فقط سینه زنی بلدند.....

             امان نامه ای که عباس نگرفت، مردم ما گرفتدند.....!!!!!!

                                   **************

دیگر شده ام دچار وسواس بیا......

بدجور شده ام به جمعه حساس بیا.....

گفتی به عموی خود ارادت داری.....

این بار قسم به دست عباس بیا.....

                           « تعجیل در فرج مولا صلوات »

پنج نشانه داریم که در زمان ظهور حضرت مهدی (ع)  تحقق خواهد یافت.این پنج نشانه به طور قطع اتفاق میافته و در روایات ائمه معصومین(ع) به ویژه امام علی،امام صادق و امام باقر (ع) مطرح شده است.

امام صادق(ع) می فرماید: پنج نشانه قبل از ظهور قائم می باشد:1.صیحه آسمانی 2.خروج یمنی 3.خسف در سرزمین بیداء 4.خروج سفیانی 5.قتل نفس زکیه.

                                        که هر کدوم رو در ادامه توضیح میدم.

نشانه های نزدیک ظهور

در مقابل، نشانه های زیادی وجود داره که پیدایش آنها در عصر غیبت خبر داده شده، اما پیوستگی به ظهور معلوم نیست، ممکن است این نشانه ها سال ها قبل از ظهور اتفاق بیافتد.

مثل:از هم گسسته شدن بنی امیه و بنی عباس، خروج ابومسلم خراسانی، بسته شدن پل بر روی دجله و......

حالا توضیح نشانه ها

1.صیحه آسمانی:منظور از صیحه آسمانی، ظاهراٌ صدایی است که در آستانۀ ظهور حضرت از آسمان شنیده می شود.

2.خروج یمنی: امام صادق(ع) می فرمودند:خروج این سه تن، خراسانی، سفیانی و یمنی در یک سال و یک ماه و یک روز اتفاق می افتد و پرچم یمنی از همه هدایت کننده تر است، زیرا که دعوت به حق است.

روایات میگویند:یمنی در پی نبری سفیانی با او وارد عراق می شود.

نیرو های یمنی و ایرانی جهت رویارویی با سفیانی وارد عمل میشوند و نیروهای یمن نقش پشتیبانی از نیروهای ایرانی را دارند.

3.خسف بیداء: خسف به معنای فرو رفتن و پنهان است.

و بیداء نام سرزمینی است میان مکه و مدینه.

سفیانی، با لشگری عظیم به قصد جنگ با مهدی(ع) عازم مکه می شود، در میان راه در محلی به نام بیداء به امر خداوند به زمین فرو می روند.

4.خروج سفیانی: سفیانی، عنصر بی بنده بار و اموی نژاداست در سوریه انقلاب می کند وپس از غلبه بر دو گروه به ظاهر پیروز می شود.

حضرت مهدی(ع) پس از ظهور از مکه به تدریج به کوفه می رسد و سفیانی درا هدف قرار می دهد.در حرکت امام به سوی شام، سفیانی نیز در رمله شمال شرقی فلسطین و قدس آماده می شد.

سفیانی از سرنوشت شوم سپاه خویش که در راه مکه به زمین فرو می رود، درس عبرت گرفته می کوشد تا فرمان امام را گردن نهد و بیعت می کند. اما پس از اندکی سرکشی می کند و پس از نبردی خونین به اسارت در می آید و نابود می گردد.

5.قتل نفس زکیه: نفس زکیه یعنی فردی بی گناه و پاک، که قتلی انجام نداده است و جرمی ندارد.

فرهنگ عاشورا، زمینه ساز فرهنگ انتظار است.

انتظار، ادامۀ عاشورا است و چشم به راه حسین دیگری نشستن، در کربلایی به وسعت جهان.

اگر به معنی زیارت عاشورا توجه کنیم، میبینم که در دو قسمت، از خون خواهی حسین(ع) در رکاب امام مهدی(ع)خبر می دهد.

پس انتظار، انتظار انتقام عاشوراست و یاران مهدی(ع) همه عاشورایی اند.

پس در مکتب عاشورا، آبدیده شوید و معیار جنگ و صلح را از حسین(ع) بیاموزید.

امام باقر فرمودند:«یکدیگر را در روز عاشورا، اینگونه تعزیت دهید:«خداوند اجر ما وشما را در مصیبت حسین(ع) بزرگ گرداند و ما وشما را از کسانی قرار دهد که به همراه ولی اش، از آل محمد(ع) طلب خون آن حضرت کرده، به خون خواهی او برخیزیم».

کلمه «Armageddon»واژه ای است اصلا یونانی که بنا به تعریف واژه نامه های آمریکایی به معنی نبرد نهایی حق و باطل در اخر الزمان است.

اما جالب اینجاست که بدونیم....

این واژه نام شهری است در منطقه عمومی شام که بنا به انچه در باب مکاشفات یوحنا، در عهد جدید امده، جنگ عظیمی در انجا رخ می دهد که مقدمه تحولی بزرگ است که سرنوشت نهایی ادم بر روی کره زمین به آن بستگی دارد.

                    نکته جالبتر اینجاست که منطقه عمومی شام همون سوریه امروزی است.

شاید ما نتونیم  در رکاب اقا بجنگیم اما می خوام خیالتون رو راحت کنم تا بدونید ما هم از این پاداش بی نصیب نمی مونیم....

بچه ها ما همه شهید میشیم فقط باید اونطوری که باید این حق به جا بیاریم.

همونطور که امام باقر(ع) به شیعیان فرمودند: اگر شما چنان باشید که ما سفارش کرده ایم و از امر ما سرپیچی نکنید، اگر در آن حال کسی از شما پیش از ظهور قائم ما بمیرد، شهید خواهد بود و اگر حضرت را درک کند و در رکاب او به شهادت برسد، پاداش دو شهید را دارد و اگر یکی از دشمنان ما را بکشد، پاداش بیست شهید را خواهد داشت.

رسیدن به این ارزو کار سختی نیست و عمل کردن به سخن انبیا ما رو به اون نزدیکتر می کنه.

مگه آنها از ما چیز سختی رو خواستن؟

فقط گفتن: گناه نکنید.....همین.

می پرسید چطوری؟

الان می گم....

روزی مردی از امام صادق(ع) سوال کرد که چگونه بر قائم(ع) سلام کنیم؟

فرمودند بگویید:«السلام علیک یا بقیة اللُه».

سزاوار است مؤمن، حضرت مهدی(ع) را هر روز زیارت کند و از آن غفلت نورزد و شایسته است زیارت و سلام به او.به وسیله زیارات و سلام های وارده از جانب اهل بیت(ع) باشد.

1.حصاربندی و حصار شکنی: از اسیب های تربیتی مهدویت است.برخی معتقدند پیروان حق باید بریده و بر کنار از پیروان باطل انتظار بکشند تا لحظه وقوع واقعه فرا برسد. در این تصور دوران غیبت به مثابه "اتاق انتظار" است که باید در ان به دور ازِ اهل باطل نشست و منتظر بود تا صاحب امر بیاید و کار را یکسره کند. تنها تلاش افراد در این جا برای دور نگاه داشتن و مصون داشتن خود و دیگران از اهل باطل است. این اسیب از کج فهمی نسبت به مهدویت نشأت گرفته است. چون اگر مهدویت ناظر به غلبه ی نهایی حق بر باطل است باید این غلبه را در پرتو قانون کلی چالش میان حق و باطل فهم کرد. در چالش با باطل است که حق غالب می گردد. حصارشکنی هم از اسیب هاست. در حصارشکنی هر مرزی را بر می دارند و بی مرزی را حاکم می کنند. نمونه این بی مرزی و التقاط در عرصه مهدویت ان است که کسانی معتقد شوند "مهدی" اسم خاصی برای فرد معینی نیست بلکه نماد کلی برای اشاره به چیرگی نهایی حق و عدالت بر باطل و بیدادگری است و مصداق این نماد می تواند هرکسی باشد..........

                                                                                 بقیه در ادامه مطلب......

اثار دعای فرج

1.فرمایش حضرت ولی عصر(عج): بسیار دعا کنید برای تعجیل فرج که فرج شما در آن است.

2.این دعا سبب زیاد شدن نعمت ها می شود.

3.اظهار محبت قلبی است.

4.نشانه ی انتظار است.

5.زنده کردن امر ٰٰٰٔائمه اطهار(ع) است.

6.مایه ناراحتی شیطان لعین است.

7.نجات یافتن از فتنه های اخر الزمان است.

8.اداء قسمتی از حقوق ان حضرت است که اداء حق هر صاحب حقی واجب ترین امور است.

9.تعظیم خداوند و دین خداوند است.

10.حضرت صاحب الزمان(ع) در حق او دعا می کند.

11.شفاعت ان حضرت در روز قیامت شامل حال او می شود.

12.شفاعت پیغمبر(ص) انشاا.. شامل حالش می شود.

13.این دعا امتثال امر الهی و طلب فضل و عنایت او است.

14.مایه ی استجابت دعا است.

15.اداء اجر رسالت است.

16.مایه ی دفع بلا است.

17.سبب وسعت روزی است.

18.باعث امرزش گناهان می شود.

19.سبب تشرف به دیدار ان حضرت در بیداری یا خواب می شود.

20.سبب رجعت به دنیا در زمان ظهور ان حضرت می شود.

                                                          .

                                                          .

                                              بقیه در ادامه مطلب