نظر خواهى از مردم فلسطينى ، تنها راه حل منطقى مساله فلسطين

در زير بخشي از سخنراني مقام معظم رهبري ( دامت بركاته ) در خطبه دوم نماز جمعه سال هشتاد و يك درباره فلسطين، و راه حل آن آورده شده است.


ما براى اين قضيه راه حل داريم . اين راه حلهايى كه ارائه مى شود، اينها راه حل نيست . فلسطين در پنجاه سال اخير يك مساءله مهم دنيا و خاور ميانه بوده است براى اينكه اين مساءله هم ، اين مشكل مهم حل بشود، دو جور راه حل هميشه پيشنهاد شده است : يك راه حل غلط، يك راه حل درست . راه حل غلط اين است كه با همين غاصبى كه نه به ارزشهاى انسانى پايبند است و نه به قوانين بين المللى ، و نه به قطع نامه هاى سازمانهاى بين المللى گردن مى نهد، بيايند با همين مذاكره كنند و با او به يك نقطه ى توافق برسند اين راه حل ، راه حل غلطى است ؛ اين به هر شكلش ظاهر بشود غلط است . اسرائيل نشان داده است كه به هيچ امضاى خود پايبند نيست ؛ اگر توافق هم بكنند، امضاء هم بكنند، پايبند نمى ماند. بزرگ ترين و قوى ترين استدلال بر اين معنا هم همين وضع امروز رام الله است . خب خودشان نشستند در اسلو امضا كردند، حكومت خودگردان را به رسميت شناختند؛ حالا بفرماييد؛ اين رفتارى است كه دارند با حكومت خودگردان و با طرف مذاكره شان - يعنى ياسر عرفات - انجام مى دهند؛ اينها به امضاء خودشان پايبند نيستند. هر امضايى كه طرف مقابل به اينها بدهد، پايشان را مى گذارند روى آن امضاء، يك قدم مى آيند جلو؛ طبيعتشان اين است . اين راه حل ، راه حل درستى نيست . البته من اين مطلبى كه دارم مى گويم ، طرف خطاب من آن كسانى نيستند كه مى خواهند به هر قيمتى شده ، اين غده ى سرطانى را حفظ كنند آنها اين حرف را قبول نمى كنند؛ ما اين را مى دانيم . لكن طرف خطاب من ، دولتهاى عربى ، دولتهاى اسلامى ، ملتهاى مسلمان ، و وجدانهاى بيدار در همه جاى دنياست دد من دارم با آنها حرف مى زنم . اين راه حل كه يك طعمه يى در ذهن اين متجاوز بيندازند كه او را فربه تر كنند تا قادر بشود كه قدم بعدى را بردارد، اين راه حل نيست ؛ اين تجربه ى پنجاه ساله ى فلسطين است . قطعنامه ها صادر شده در سازمان ملل ، هر چند امريكا هم كه مدافع صهيونيستها بوده به ظاهر پاى آن قطعنامه ها را امضاء كرد، اما اين غاصب به اين قطعنامه ها عمل نكرد و كسى هم نگفت بالاى چشمت ابروست . با اين جور دولتى ، با اين جور طرفى ، انسان چه مذاكره يى بكند؟ اين راه ، راه حل غلطى است ؛ اين راه حل درستى نيست .
اما براى اين مساءله راه حل منطقى وجود دارد. راه حل منطقى يك راه حلى است كه همه ى وجدانهاى بيدار دنيا و همه ى كسانى كه به مفاهيم امروز دنيا معتقدند، ناچارند آن را قبول كنند و آن اين است كه ما يك سال و نيم قبل هم اين راه حل را گفتيم و دولت جمهورى اسلامى بارها در مجامع و در مذاكرات بين الدولى اين را تكرار كرده است . الان هم ما همان را مى گوييم و بر آن هم اصرار مى ورزيم ؛ راه حل نظر خواهى از خود مردم فلسطين ؛ همه ى كسانى كه از فلسطين آواره شده اند - البته آنهايى كه مايلند به سرزمين فلسطين و به خانه ى خودشان برگردند - اين يك امر منطقى است .

وبلاگ پايداري تا پيروزي - Www.Gaza-In-Blockade.Blogfa.Com

 اين كسانى كه در لبنان و در اردن و در كويت و در مصر و در بقيه ى كشورهاى عربى سرگردانند، اينها به كشور و به خانه ى خودشان ، به فلسطين خودشان برگردند؛ آنهايى كه مايلند؛ نمى گوييم كسى را به زور بياورند. و آن كسانى كه قبل از 1948 - كه تشكيل دولت جعلى اسرائيل است - در فلسطين بوده اند - چه مسلمانشان ، چه مسيحى شان ، چه يهودى شان - از اينها نظر خواهى بشود. اينها در يك نظر خواهى عمومى ، رژيم حاكم بر سرزمين فلسطين را تعيين كنند؛ اين دموكراسى است . چطور براى همه ى دنيا دموكراسى خوب است ، براى مردم فلسطين دموكراسى خوب نيست ؟ چطور همه ى مردم دنيا حق دارند كه در سرنوشت خود دخالت كنند، اما مردم فلسطين حق ندارند؟ هيچ كس شك ندارد رژيمى كه امروز در فلسطين سركار است ، يك رژيم است كه با زور، با حيله و ترفند و با فشار روى كار آمده است ؛ در اين كسى شك ندارد. صهيونيستها با مسالمت نيامده اند؛ مقدارى با حيله و ترفند و مقدارى با زور سلاح و فشار سر كار آمدند؛ لذا يك رژيم تحميلى است . خيلى خوب ، مردم فلسطين جمع بشوند، راءى بدهند، نوع رژيمى را كه در اين كشور بايد حاكم باشد، آن را انتخاب كنند؛ آن رژيم آن دولت تشكيل بشود، درباره ى آن كسانى كه بعد از 1948 به سرزمين فلسطين آمده اند، تصميم گيرى كند؛ هر چه تصميم گرفت . اگر تصميم گرفت بمانند، پس بمانند؛ اگر هم تصميم گرفت بروند، پس بروند. اين ، هم آراء مردم است ، هم دموكراسى است ، هم حقوق بشر است ، هم منطبق با منطق فعلى دنياست . اين راه حل . خب اين راه حل بايد اجرا بشود. غاصب كه با زبان خوش اين راه حل را قبول نمى كند، اينجاست كه همه ى اطراف قضيه بايد خودشان را مسؤ ول بدانند؛ هم دولتهاى عربى ، هم دولتهاى اسلامى ، هم ملتهاى مسلمان در همه ى دنيا، هم بخصوص ‍ خود ملت فلسطين و هم مجامع جهانى ؛ هر كدام مسؤ وليتى دارند، كه اصرار بورزند اين راه حل منطقى بايد تحقق پيدا كند و مى شود تحقق پيدا كند؛ بعضيها نگويند آقا چنين چيزى خواب و خيال است ، ممكن نيست ؛ نخير مى شود. كشورهاى درياى بالتيك بعد از بيش از چهل سال كه جزو شوروى سابق بودند؛ برگشتند و مستقل شدند. كشورهاى قفقاز بعضى در حدود صد سال قبل از اينكه شوروى تشكيل بشود در اختيار روسيه تزارى بودند؛ بعد برگشتند و مستقل شدند؛ الان قزاقستان ، آذربايجان ، گرجستان و بقيه ، مستقلند؛ خودشان هستند. پس اين ممكن است . اين جور نيست كه اين يك چيز نشدنى باشد؛ نخير شدنى است .

منبع: كتاب خاطرات و حكايات (جلد نهم (

انقلاب اسلامى ایران و نهضت فلسطين

ملت فلسطين كه بيش از نيم قرن در جنگ و جدال با صهيونيزم بوده است و ظلم و بيدادگرى اين رژيم را تحمل نموده است، در هر زمان اميد به حمايت بخشى از برادران عرب خود و به يكى از رهبران جهان عرب و سازمان هاى چريكى فلسطينى دل مى بست. تا مدت ها به جمال عبدالناصر (رئيس جمهور اسبق مصر) و به پان عربيزم دل بسته بود، ولى جانشين و معاون عبدالناصر در همان دوران پيروزى انقلاب اسلامى، تغيير جهت داد و با سفر به بيت المقدس و ملاقات با سران رژيم اسرائيل، بدترين ضربه را به نهضت فلسطين وارد آورد و نهايتاً در سال 1358شمسى در كمپ ديويد خود را از جرگه حاميان نهضت فلسطين خارج نمود و دست دوستى و مودّت به اسرائيل داد. با فرمان و دستور حضرت امام و به عنوان عكس العملى در قبال اين خيانت، روابط ايران و مصر بلافاصله قطع گرديد. فلسطينى ها اگر چه مصر را به عنوان پيش قراول و حامى جنبش خود از دست دادند ولى پيروزى انقلاب اسلامى و سقوط رژيم شاه كه از حاميان جدى اسرائيل بود، براى آن ها ارمغان بهترى آورد.

ياسر عرفات رئيس سازمان آزادى بخش فلسطين اولين كسى بود كه بعد از پيروزى انقلاب به ايران سفر كرد و مورد استقبال وسيع مردم و رهبران انقلاب قرار گرفت. شعار «امروز ايران، فردا فلسطين» در اغلب تجمعات بعد از انقلاب شنيده مى شد. ياسر عرفات تصور مى كرد كه مى تواند از انقلاب اسلامى و مردم ايران پشتوانه و به عنوان يك اهرم و وسيله در جهت خواسته هاى خود استفاده نمايد، ولى او غافل از اين بود كه انقلاب اسلامى و رهبر آن امام راحل (ره) در برخورد با مسئله فلسطين خود، داراى نقطه نظرات و برنامه هايى هستند كه ضرورتاً با برنامه هاى عرفات تطبيق نمى كند و با وجود آن كه جمهورى اسلامى محل سفارت اسرائيل را در اختيار نماينده عرفات گذاشت تا سفارت فلسطين را برپا نمايد، به زودى اختلاف نظر عرفات و يارانش با رهبران انقلاب اسلامى آشكار گرديد و عرفات به ضدانقلاب و دشمنان انقلاب اسلامى هم چون سازمان مجاهدين خلق و رژيم عراق روى آورد و شيوه سازش كارى ـ كسى كه خود رهبر يك سازمان چريكى بود به تدريج ـ آشكار گرديد. كسى كه معتقد بود بايد اسرائيلى ها را به دريا ريخت به تدريج از مواضع خود عقب نشينى كرد و دست در دست دشمنان قسم خورده ملت فلسطين گذارد و به اميد حمايت امريكا و اين كه بتواند به قول خودش «بر پشت الاغى هم كه شده دولت فلسطين را تشكيل دهد» قدم به قدم به سازش كشيده شد.

دهه دوم انقلاب اسلامى با سازش خفت بار عرفات و پذيرش عهدنامه اسلو آغاز گرديد. انقلاب اسلامى مخالفت جدّى خود را با طرح هاى سازش كارانه اعلام داشت و اين در حالى بود كه اكثر دولت هاى عربى و اسلامى به اين سازش تن در داده بودند.

از ديدگاه رهبران انقلاب و نظام جمهورى اسلامى، موضوع فلسطين نه يك موضوع جهان عرب بلكه موضوع جهان اسلام است. تعيين روز قدس در جمعه آخر هر ماه رمضان توسط حضرت امام (ره) به منظور يادآورى اين امر بود. از ديدگاه انقلاب اسلامى، دولت صهيونيستى اسرائيل هيچ راه حلى جز زور نمى شناسد و با زور بايد با زبان زور برخورد كرد.

ملت فلسطين نبايد دل در گرو اقدامات احزاب و گروه هاى سياسى ببندد، بلكه بايد خود قيام كند و مانند مردم ايران حق خود را بستناند.

پيروزى هاى به دست آمده در لبنان توسط حزب اللّه عليه نيروهاى چند مليتى و اسرائيل كه صرفاً بر پايه اعتقاد و ايمان راسخ و با تكيه بر اصل شهادت به دست آمد و خود يكى از اثرات انقلاب اسلامى در آن منطقه بود، الگويى مناسب براى اثبات ادعاى رهبران انقلاب فراهم كرده است و نهايتاً مردم فلسطين به خصوص نسل جوان آن از همه اين رهبران سازش كار قطع اميد كرده، با انتخاب شيوه مبارزه مردمى، «انقلاب سنگ» را آغاز نمودند.

دهه دوم انقلاب اسلامى با ظهور و بروز پديده جديدى به نام انتفاضه و انقلاب سنگ، مواجه شد. انتفاضه در مسير خود با الگو گرفتن از انقلاب اسلامى، به صورتى مستمر و دائمى، مبارزه بى امان خودش را عليه صهيونيست ها آغاز كرده است و پيش مى برد و در عين حال جنبش هايى مانند جنبش حماس و جهاد اسلامى كه با تكيه بر مكتب اسلام پايه گذارى شده اند، به نوعى از ايدئولوژى هاى مادى گراى مطرح در جهان عرب، قطع اميد كرده اند.

تأثير اين حركت چنان بود كه امروز بقيه گروه ها و دسته جاتى كه زمانى خود را معتقد به ايدئولوژى هايى مانند ناسيوناليزم، سوسياليزم و ليبراليزم مى دانستند، امروزه معترف هستند كه تنها راه نجات فلسطين توسل به مكتب اسلام است.

فرار اسرائيلى ها از جنوب لبنان كه بيش از عمر انقلاب اسلامى در اشغال صهيونيست ها بود، بدون اين كه هيچ قرارداد و توافقى ميان صهيونيست ها و حزب اللّه امضا شود و آزادى اين مناطق با همان شيوه عمليات استشهادى، بر قوت قلب فلسطينى ها افزود. به طورى كه اسرائيلى ها در برابر انقلاب سنگ و انتفاضه «قدس» سرگشته و درمانده شدند و دولت خودگردان عرفات عاجزتر از هميشه، از نجات قرارداد اسلو درمانده شده است. و حتى دولت هاى محافظه كار عرب نيز تحت فشار افكار عمومى جهان عرب، به حمايت از نهضت انتفاضه كشيده شده اند.

در واقع اگر در سطح منطقه به مسائل انقلاب اسلامى نگاه كنيم، موفقيت اين انقلاب در آن بود كه توانست پيام خود را به گوش محرومين و مستضعفين برساند و به عنوان يك الگو و شيوه مبارزه، جايگاه خود را در ميان مسلمانان بيابد. به عبارت ديگر از اين جهت در صدور انقلاب موفق بود و اكنون نهضت فلسطين، انقلاب اسلامى ديگرى است كه همچون ديگ جوشانى در حال غليان است و افكار همه جهانيان را به اين پديده جديد، مشغول كرده است و ترديدى نيست كه اين شيوه سازش ناپذير همان طور كه در ايران نتيجه داد و همان طور كه در لبنان به بار، نشست در فلسطين هم به اهداف خود كه شكست صهيونيسم است خواهد رسيد و زمان لزوماً به نفع استكبار و صهيونيزم گردش نخواهد كرد. در عين حال نبايد فراموش كرد كه تأثير انقلاب اسلامى محدود به سرزمين لبنان و فلسطين نبوده است، بلكه نقش اين انقلاب در ايجاد و تقويت جنبش هاى اسلامى در تركيه، الجزاير و ساير كشورهاى اسلامى انكارناپذير مى باشد.

منبع: کتاب انقلاب اسلامى زمينه ها و پيامدها

دانلود فيلم غزه في الهيب

وبلاگ پايداري تا پيروزي - Www.Gaza-In-Blockade.Blogfa.Com

اين فيلم فتوکليپ تصاويري از مظلوميتهاي امت مسلمان غزه مي باشد كه توسط شبكه العربيه پخش شده است. اين فيلم را از سايت تبيان برايتان قرار مي دهم.

در هنگام دانلود اين فيلم دعا براي رهايي همه مظلومان از چنگ ستمگران عالم را از ياد نبريد.

دانلود فيلم

ساكنان اصلى فلسطين در طول تاريخ

تقريبا پنج هزار سال پيش ، گروهى از يبوسى ها به اتفاق قبائل ديگر كنعانى از جزيرة العرب به سرزمين فلسطين كوچ كردند و به رهبرى ملك صادق در گوشه اى از اين سرزمين شهرى به نام يَبُوسْ بنا نهادند و بعدها نام آن را به اورسالم تغيير دادند. در تورات آمده است كه ساكنان اصلى اورسالم يبوسى ها بودند، و پس از تصرف آن بوسيله يوشع بار ديگر يبوسى ها در آنجا ساكن شدند (1)  پس از مرگ يوشع ، بنى اسرائيل شهر را محاصره كردند و گروهى را كشته ، شهر را به آتش كشيدند و به جنگ با كنعانيان مقيم اطراف پرداختند (2)  در عين حال يبوسى ها از شهر خارج نشدند و به زندگى ادامه دادند (3) منابع عبرى بر اين نكته متفق اند كه قوم يهود دو هزار سال پس از بناى اورسالم توسط يبوسى ها و كنعانى ها، از مصر به طرف سينا و فلسطين رهسپار شدند. پس از سالها سرگردانى و آوارگى و پس از مرگ موسى به رهبرى يوشع بن نون به ساحل رود اردن رسيدند. آنان دست به كشتار ساكنان اصلى فلسطين زدند (4) تورات مى گويد كه بنى اسرائيل در سرزمين هاى مسكونى ديگرى كه در بين اريحا و اورسالم بود، كشتار نمودند؛ و مقاومت در اورسالم آغاز شد. تورات تحريف شده به توجيه جنايات يهود پرداخته و علت كشتار ساكنان اصلى فلسطين را اراده يهوه خداى يهود مى داند: چون يهوه خدايت امت هاى بسيار را (كنعانيان و يبوسيان ) بدست تو تسليم نمايد، ايشان را بالكل هلاك كن (5) در اين شهرها هيچ موجود زنده اى را زنده نگذاشتند اما از شهرهاى اين امت كه يهوه خدايت ترا به مالكيت مى دهد، هيچ ذى نفسى را زنده نگذار، بلكه ايشان را تماما هلاك ساز (6)
گويند داود هزار سال قبل از ميلاد به اورسالم هجوم آورد و آنجا را تصرف كرد. پس از داود، فرزندش سليمان به پادشاهى رسيد و هيكل خود را در بالاى كوه موربا بنا نهاد. قرن ها بعد از آن ، اورسالم در دست فرزندان داود بود. هيكل سليمان 424 سال بر پا بود. شيق پادشاه مصر آن را غارت كرد. هيكل سليمان معبدى بود براى عبادت خداوند. براى ساختن آن ثروت زيادى صرف شد.

يكصد و هفتاد و سه هزار كارگر مشغول كار بودند كه سى هزار نفرشان از بنى اسرائيل بودند و بقيه از مردم كنعان بودند (7)

 

وبلاگ پايداري تا پيروزي - Www.Gaza-In-Blockade.Blogfa.Com

 

تورات به ويرانى اين شهر و معبد سليمان اشاره كرده است . فلسطين از آن پس ‍ داراى فراز و نشيب هاى فراوانى بوده است ؛ غلبه رومى ها بر فلسطين و اشغال آن تا قبل از استيلاى اسلام بر اين سرزمين ادامه داشت . پس از گذشت پنج هزار سال ، در سال پانزدهم هجرى (636 ميلادى ) مسلمانان پس از فتح شام به طرف ايليا روى آوردند و چون قبله نخستين مسلمانان در آنجا قرار داشت و مكان مقدسى بود، لذا آنجا را پس از مدت چهار ماه محاصره ، فتح كردند (8) خليفه دوم عرب ، عمر بن خطاب طى امان نامه اى از اموال و نفوس ساكنان اصلى فلسطين حمايت كرد و به آنان آزادى مذهبى داد: اين امان نامه اى است از عمربن خطاب به مردم ايليا؛ به جان و مال و كليسا و صليب و مريض و سالم و همه افراد آن امان مى دهد و اجازه نمى دهد كه كليساهاى آنان را اشغال كنند و آنها را ويران سازند و چيزى از آنها كم كنند. و هم چنين امان مى دهد كه كسى با صليب و دارائى آنان كارى نداشته باشد و آنان در مسائل مذهبى آزاد مى باشند... بر مردم ايلياء است كه مانند جاهاى ديگر جزيه براى اداره امورشان بپردازند...
هر كس بخواهد از آنجا خارج شود، در امان است و يا بخواهد بماند، آزاد است (9) عمر بن خطاب خود به ايليا (فلسطين ) آمد و مسجد صخره را در آنجا بنا كرد (10)
از آن پس فلسطين در قلمرو و خلافت عربى - اسلامى درآمد و ساكنان اصلى آن سرزمين آرامشى نسبى يافتند. ساكنان فلسطين با تازه واردان به همكارى پرداختند و شهر بيت المقدس را تجديد بنا كردند. در سال 75 هجرى خليفه وقت ساختمان مسجدالاقصى را تجديد بنا و تكميل كرد. مسيحيان نيز در ساختن مسجد همكارى كردند. نماينده خليفه ، عبدالله بن طاهر به تزئين مسجد صخره پرداخت كه كتيبه هائى از آن دوران هنوز باقى است .
فلسطين در قلمرو شام بخشى از قلمرو خلفاى اموى و عباسى بود تا كه فاطميان بر مصر دست يافتند و در حيطه قدرت آنان قرار گرفت . از آن پس ‍ سلجوقيان بر فلسطين سلطه يافتند. اندكى بعد به دليل رفتار بد سلاجقه ، مردم فلسطين به دولت فاطمى مصر تمايل نشان دادند.
با آغاز جنگ هاى صليبى ، بيت المقدس در معرض هجوم صليبيان قرار گرفت (11)

پي نوشتها:

1- ن .ك : تورات ، صحيفه يوشع باب 18، آيات 16ن 28. به نقل از: فليسين شاله / همان 278.
2- ن .ك : تورات / همان باب 15. آيه 63. به نقل از فليسين شاله / همان 278
3- ن .ك : تورات / همان ، سفر اوران باب 1. آيه 8، سفر ورود، باب 1. آيه 21، باب 19. آيه 11، يوشع باب 1. آيه 28. به نقل از: فليسين شاله / همان 278-279.
4- ن .ك : تايخ بيت المقدس و مسئله فلسطين 9.، تورات ، صحيفه يوشع - باب 9. آيه 16-25
5- ن .ك :تورات ، سِفْرِ تثنيه . باب 7. آيه 1-2
6- تورات . سِفْرِ تثنيه باب 2. آيه 16-17
7- ن .ك : تورات ، كتاب اول پادشاهان بنى اسرائيل باب 14. آيه 25-26، تاريخ بيت المقدس 12-13، قاموس كتاب مقدس 931، 118، الاردن ؛ حقايق و معلومات 21-25
8-  ن .ك : تاريخ بيت المقدس 14-15.
9- ن .ك : همان 16. به نقل از: طبرى / تاريخ 3/609. حوادث سال 15 هجرى
10- ن .ك : تاريخ بيت المقدس 17
11- پيشين 18-20

منبع: كتاب تاريخ اديان و مذاهب جهان جلد دوم

فلسطين و يهود

تاريخ يهود را مى توان بشرح زير خلاصه كرد:
الف : از ابراهيم تا ورود يوسف به مصر (430 سال ).

ب : از ورود يوسف به مصر تا خروج بنى اسرائيل از مصر (؟). از ورود يوسف به مصر تا خروج بنى اسرائيل از مصر)؟).

ج : از خروج از مصر تا بناء هيكل سليمان در اورسالم (480 سال ).

د: از بناء هيكل تا اسارت در بابل (424 سال ).

ه : از اسارت تا ميلاد مسيح (88 سال ).

و: از ميلاد مسيح تا عصر حاضر (1990 سال )، كه جمعا 3994 سال مى شود (1) تاريخ ورود قوم يهود به مصر مجهول است . برخى مى گويند 1522 قبل از ميلاد بوده كه 210 سال در مصر اقامت داشته اند. روايات اسلامى نشان مى دهند كه حضور اين قوم در مصر از زمان ورود يوسف به مصر بوده است (2)
منابع تاريخى حضور قوم يهود در مصر را به زمان پادشاهان عرب نژاد هيگسها كه با زور بر مصر مسلط شده بودند، مى رسانند. اين پادشاهان ، قوم يهود را از نژاد خود مى دانستند و با آنان رفتار خوبى داشتند. در اوائل قرن پانزدهم قبل از ميلاد كه سلسله هيگسها در مصر منقرض شد، مصريان ، يهوديان را مورد حمله قرار دادند. بنابراين مدت اقامت قوم يهود در مصر 200 سال بوده است . پس از انقراض هيگسها، فراعنه مصر به قدرت رسيدند. فراعنه مصر در احياء مليت و فرهنگ مصرى كوشيدند. مردم مصر به بنى اسرائيل كه قومى بيگانه بود، به چشم خارجى مى نگريستند (3) برخى منابع ديگر علت ورود بنى اسرائيل به مصر را چيز ديگرى مى دانند: طوايف يهودى كشاورزان اطراف خود را مورد حمله قرار مى دادند. مصريان در يكى از جنگهاى مرزى بر آنان پيروز شدند و اسيرشان كردند و در شمال مصر محصورشان نمودند. موسى آنان را از اين وضع نجات داد و لذا از مصر خارج شدند (5)

وبلاگ پايداري تا پيروزي - Www.Gaza-In-Blockade.Blogfa.Com


در تاريخ آمده است كه وقت هيكوسها به مصر تاختند، يهوديان با مهاجمين همكارى كردند. پس از انقراض هيكوسها، مصرى ها قوم يهود را تا دره نيل تعقيب كردند. اسارت و آزار بنى اسرائيل توسط مصريان به خاطر همكارى آنان با مهاجمين بوده است (6)
طبرى مورّخ اسلامى مى گويد: فرعون معاصر موسى (قابوس ‍ بن مصعب بن معاويه ) بود كه زن او آسيه دختر مزاحم بن نجيد بن ريان بن وليد (معاصر يوسف ) بود. موسى در زمان قابوس چون يكى از قبطيان را كشت ، از مصر خارج شد. در زمان وليد بن مصعب برادر قابوس كه فرعون مصر بود، به اتفاق هارون به مصر بازگشت تا رسالت خود را با مصريان در ميان گذارد. پس از مدتها مبارزه ، بنى اسرائيل را از ذلّت و اسارت نجات داد و به طرف فلسطين رهسپار شدند. فرعون و طرفدارانش به تعقيب موسى و بنى اسرائيل پرداختند. خداوند آنان را غرق كرد (7)

پي نوشتها:

1- ن .ك : تاريخ پيامبران اولوالعزم 41، دينهاى يهود و نصارى 62. به نقل از: تاريخ يهود در ايران 1/15
2- ن .ك : قرآن كريم ، سوره يوسف آيات 53، 83-90، 92، 97 و...
3- ن .ك : دينهاى يهود و نصارى 63، خلاصة الاديان 120
4- ن .ك : تمدن اسلام و عرب 59.
5- گ ن .ك : تاريخ بشر 31
6- آثار الباقيه 270، مقايسه كنيد: تاريخ ابوالفدا 42، 115، 216، دو اقليت 54، 55

منبع: كتاب تاريخ اديان و مذاهب جهان جلد دوم