شما در بخش انجمنهای گفتگو سایت دکتر رهام صادقی هستید، برای آشنایی با امکانات متنوع دیگر سایت اینجا کلیک کنید


به اينستاگرام سايت بپيونديد

یک یا چند روانکاو خوب در تهران می‌شناسید؟

  1. با سلام و وقت بخیر
    می‌دونیم که روانکاوی یک پروسه‌ی زمانبر و بسیار حساس و دقیقه و نیاز به تبحر و علم زیادی داره، و در صورتی که به درستی انجام نشه می‌تونه عوارض بدی داشته باشه.
    من خیلی دوست دارم روانکاوی بشم. آیا شما یک یا چند روانکاو خوب در تهران می‌شناسید؟ ممنون می‌شم اگه قوانین سایت اجازه می‌ده معرفی کنید. ضمناً هزینه‌ی ویزیت دکترهای روانکاو در چه حدودیه؟
    با تشکر
     
  2. psycho نوشته است: با سلام و وقت بخیر
    می‌دونیم که روانکاوی یک پروسه‌ی زمانبر و بسیار حساس و دقیقه و نیاز به تبحر و علم زیادی داره، و در صورتی که به درستی انجام نشه می‌تونه عوارض بدی داشته باشه.
    من خیلی دوست دارم روانکاوی بشم. آیا شما یک یا چند روانکاو خوب در تهران می‌شناسید؟ ممنون می‌شم اگه قوانین سایت اجازه می‌ده معرفی کنید. ضمناً هزینه‌ی ویزیت دکترهای روانکاو در چه حدودیه؟
    با تشکر



    دوست  عزیز  سلام
    خدمتتون بگم که فکر نمیکنم بشه اینجا اسمی را داد اما بدونید مبالغ روانکاوی به میزان تحصیلات مشاور مربوط هست و متاسفانه مبالغ عجیب بالا است  بالا یعنی اینکه کسی که نیاز داره مشاوره بشه می خواهد صحبت کند و باید پولش را بدهد از این رو وقتی به خودت میای میبینی که کلی حرف زدی که سبک هم نشدی و باید کلی هم پول بدهی.
    اما با اجازه من چند توصیه میکنم برای اینکه یک روانکاو خوب را بیابید که تجربه شخصی خودم است:
    1- سعی کنید مطمین شوید تحصیلات روانکاو واقعا بالا باشد علم او خیلی مهم است.
    2- هر مرکز روانکاوی نمیتونه خوب باشه تحقیق کنید از چند نفر که خوب میشناسید و نتیجه خوبی از آن مرکز گرفتند.
    3- مطمئن شوید او پولکی نیست که به هوای پر کردن جیبش شما را هی به بحث و گذشت زمان بکشاند.
    4-و چیزی که باید در ایتدا میگفتم این هست که از معجزه قرائت قران با معنی و دعاها غافل نشوید او پناه همه بی پناهان است و شنونده درد همه دردمندان.
    5- به هر کسی براحتی برای گفتگو و مشاوره اعتماد نکنید.
    6- این سایت را هم با اجازه معرفی میکنم درباره روانشناسی و مشاوره هست میتونه کمکت کنه.
       www.charismaco.com
     
    تشکر شده توسط : 4 کاربر
  3. من یه دانشجو هستم که فعلن کار هم نمی‌کنم. با چیزی که در مورد مسائل مالی گفتید، در ظاهرن باید قید روانکاوی رو بزنم  
    این سایتی که معرقی کردید به نظر خیلی جالب می‌رسه.
    قرآن کتاب خوبیه، با این حال در مورد تأثیر عمیق خوندن اون در حل مسائل و مشکلات روانی با شما هم عقیده نیستم. به هر حال از لطف و حسن نیتتون خیلی ممنونم.
    راستی اگه کسی رو می‌شناسید و فقط به خاطر قوانین سایت معرفی نمی‌‌کنید، ممکنه به email من بفرستید؟
     
  4. psycho نوشته است: من یه دانشجو هستم که فعلن کار هم نمی‌کنم. با چیزی که در مورد مسائل مالی گفتید، در ظاهرن باید قید روانکاوی رو بزنم  
    این سایتی که معرقی کردید به نظر خیلی جالب می‌رسه.
    قرآن کتاب خوبیه، با این حال در مورد تأثیر عمیق خوندن اون در حل مسائل و مشکلات روانی با شما هم عقیده نیستم. به هر حال از لطف و حسن نیتتون خیلی ممنونم.
    راستی اگه کسی رو می‌شناسید و فقط به خاطر قوانین سایت معرفی نمی‌‌کنید، ممکنه به email من بفرستید؟


    سلام
    آره دوست عزیز روانکاوی و روانشناسی یک بعدش همین پول دادنهاست
    اساسا بعضی هاشون انقدر ازت پول می گیرن که تو برای اینکه پول ندی سعی می کنی خوب شی :دی
    در مورد قرآن هم باهات هم عقیده هستم
    سوال من اینه که حالا چرا حس می کنی نیاز به روانکاوی داری ؟
    اگر صرفا علاقمندی می تونی یکسر بری روبروی دانشگاه ، فروشگاههای اختصاصی کتابهای روانشناسی وجود داره که بعضا کتابای جالبی هم دارن . خواستی برات آدرسشونو پی ام می کنم
    اینجوری خرجت خیلی کمتر می شه
    ولی اگر مشکلی حس می کنی دیگه باکتاب نمی تونی حلش کنی
     
  5. سلام
    در مورد قرآن فکر میکنم اگر فقط معنی آیات را به دقت بخوانید نظرتان عوض میشود.
    در ضمن میتوانید جهت مشاوره رایگان با تلفنهایی که در این زمینه وجود دارد تماس بگیرید.
     
  6. سلام
    من قرآن رو بارها خوندم ولی به اون چیزی که شما بهش رسیدید نرسیدم. به هر حال این موضوع اصلی بحث نیست. علت اینکه می‌خوام روانکاوی بشم اینه که خیلی دوست دارم از شر عقده‌ها و آسیبهای مختلف کودکی آزاد بشم. برای اطلاع دوستان بگم من بین مشاوره روانشناسی گرفتن و روانکاوی تفاوت قائلم. به کمک مشاوره می‌شه مشکلات سطحی و نه چندان ریشه‌دار رو حل کرد (مثلاً رفع افسردگی، اظطراب، وسواس، کمک گرفتن در روابط زن و مرد و ...)، در حالی که توی روانکاوی، فرد روانکاو مثل یه جراح روان بیمار خودش رو می‌شکافه و عقده های حل نشده و آسیب‌هایی که کمابیش تمام ما توی دوران کودکی خوردیم  رو درمان می‌کنه. و مهارت روانکاوی هم به همین کیفیت جراحی و پانسمان صحیحش مربوط می‌شه.
     
  7. psycho نوشته است: سلام
    من قرآن رو بارها خوندم ولی به اون چیزی که شما بهش رسیدید نرسیدم. به هر حال این موضوع اصلی بحث نیست. علت اینکه می‌خوام روانکاوی بشم اینه که خیلی دوست دارم از شر عقده‌ها و آسیبهای مختلف کودکی آزاد بشم. برای اطلاع دوستان بگم من بین مشاوره روانشناسی گرفتن و روانکاوی تفاوت قائلم. به کمک مشاوره می‌شه مشکلات سطحی و نه چندان ریشه‌دار رو حل کرد (مثلاً رفع افسردگی، اظطراب، وسواس، کمک گرفتن در روابط زن و مرد و ...)، در حالی که توی روانکاوی، فرد روانکاو مثل یه جراح روان بیمار خودش رو می‌شکافه و عقده های حل نشده و آسیب‌هایی که کمابیش تمام ما توی دوران کودکی خوردیم  رو درمان می‌کنه. و مهارت روانکاوی هم به همین کیفیت جراحی و پانسمان صحیحش مربوط می‌شه.


    دوست  من  چه  زیبا  و  صادقانه  از  قران   گفتید.
    اما  بحث  در  مورد قران  را  میگزارم  به وقتش  الان  موضوع  شما  مشاوره  هست.
    دوست  عزیز  راستشو  بخواهی  مشاورها  همشون   یپاشون  میلنگه  زیاد بهش فکر نکن بهتر که پولشو نداری پول ت واب جوی انداختنه نگی من بدبینم  چون  چند  وقت  پیش  خودم  مبلغ  50  تومان  خرج  کردم  دو  ساعت  مشاوره  پیش  متخصص  کردم  اخرش  همه  چیزو  گذاشت  کف  دست  شوهرم  و  کارم  به  دعوا  کشید.
    پس  اطمینان  شرط  اول.
    به  هر  حال  اون  سایت  قسمتی  داره  که  اسم  همکارای  مشاور  را  گفته  میتونی  باهاشون  تماس  بگیری
    موفق  باشی
    اما  فکر  کنم  هم  تو  اون  سایت  هم  اینجا  اگر  کمی  وارد  جزئیات  شی  بتونی  جوابهای  خوبی  از  کاربران  بگیری  که  هم  هزینه  بر نیست  هم  دیگران  استفاده میکنند
    میتونی  امتحان  کنی  ضری  نداره
     
    تشکر شده توسط : 1 کاربر
  8. psycho نوشته است: سلام
    من قرآن رو بارها خوندم ولی به اون چیزی که شما بهش رسیدید نرسیدم. به هر حال این موضوع اصلی بحث نیست. علت اینکه می‌خوام روانکاوی بشم اینه که خیلی دوست دارم از شر عقده‌ها و آسیبهای مختلف کودکی آزاد بشم. برای اطلاع دوستان بگم من بین مشاوره روانشناسی گرفتن و روانکاوی تفاوت قائلم. به کمک مشاوره می‌شه مشکلات سطحی و نه چندان ریشه‌دار رو حل کرد (مثلاً رفع افسردگی، اظطراب، وسواس، کمک گرفتن در روابط زن و مرد و ...)، در حالی که توی روانکاوی، فرد روانکاو مثل یه جراح روان بیمار خودش رو می‌شکافه و عقده های حل نشده و آسیب‌هایی که کمابیش تمام ما توی دوران کودکی خوردیم  رو درمان می‌کنه. و مهارت روانکاوی هم به همین کیفیت جراحی و پانسمان صحیحش مربوط می‌شه.


    سلام

    ماها همگی دردوران کودکی ناراحتی های داشتیم اگر شما بدون هیچ نشانه ای از عقده های کودکی دنبال روانکاوی هستی فکر کنم بیشتر دچار وسواس شدی اما حالا فرض رو بذاریم بر اینکه واقعا نیاز به روانکاوی داشته باشی
    ببین در این مورد که اگر درآمد خاصی نداری فعلا کلا بی خیال شو
    چون کسی که میره مشاور خودش می دونه مشکلش چیه مشاور هم یه 100 تومنی ازش می گیره و روش کار می کنه
    اما در مورد روانکاوی شما باید بری بشینی در ساعات متمادی حرف بزنی و حرف بزنی تا بلکه طرف تشخیص بده مشکلت چیه و تبعا اینبار خیلی بیش از اینها باید بپردازی
    هنوزم فکر می کنم اگر پرداختن این پول برات مشکله بهتره بری روبروی دانشگاه و از یکی از مراکز فروش کتابهای روانشناسی کتابهای مربوط به عقده های کودکی . عقده های جنسی و ... رو تهیه کنی
     
    تشکر شده توسط : 1 کاربر
  9. ممنون از راهنمایی‌هاتون. آره فکر کنم کتاب و روانشناس در کنار هم می‌تونن بهترین گزینه در حال حاضر باشن. ضمناً به نظر من روانشناس و روانکاو خوب تو ایران خیلی کم هستن. موارد زیادی برای خودم یا برای دوستام پیش اومده که روانشناس راهنمایی‌های وحشتناک کرده. (نمونه‌ش همین کار غیر اخلاقی که "متخصص" در مورد Bluesea2008 و همسرشون کرد).
     
  10. psycho نوشته است: ممنون از راهنمایی‌هاتون. آره فکر کنم کتاب و روانشناس در کنار هم می‌تونن بهترین گزینه در حال حاضر باشن. ضمناً به نظر من روانشناس و روانکاو خوب تو ایران خیلی کم هستن. موارد زیادی برای خودم یا برای دوستام پیش اومده که روانشناس راهنمایی‌های وحشتناک کرده. (نمونه‌ش همین کار غیر اخلاقی که "متخصص" در مورد Bluesea2008 و همسرشون کرد).


    دوست  عزیز مطالعه خیلی خوبه اما صحبت کردن ادم را بیشتر سبک و کمک میکند پس میتونی به این سایت اطمینان کنی و کم کم از ناراحتی هایت بگویی تا کاربران کمکت کنند.
    اما اینو بدون که من هم فکر مینکم شما به نوعی وسواسی میکنید البته حق دارید چون خودم اینگونه بودم ولی بعد از اشنایی با این سایت مشکلی که من را اذیت میکرد حل کردم.
    مطمئن باش همه ما از بچگی دچار یک سری ناملایمات بودیم که در ذهنمون نقش بسته شما باید یاد بیگرید که ایا واقعا فکر کردن به این مسائل اونقدر مهم هست یا نه که باعث شه شما رو درگیر خودشون کنه
    بهر حال سعی کنید برای هر سوالی جوابی بیابید اگر جوابی ندیدید بی خیال شید دنیا هزار رنگ یک رنگ دیگه را امتحان کنید روی یک رنگ بخصوص کیلیک نکنید
    انعطاف پذیری در این دنیای رنگارنگ خیلی مهم هست.
    استوپ فکری نکنید در تعامل باشید.
    موفق باشید و ثروتمند.
     
    تشکر شده توسط : 3 کاربر
  11. از راهنماییتون خیلی ممنونم BLUESEA و SAMI و ALIREZA ی عزیز.       
    من برای اعضای این سایت احترام زیادی قائلم و مطمئنم آدمهای خوب و مهربونی هستند که به دنبال درست زندگی کردن و خوب زندگی کردن هستن و این نهایت لطفشون رو می‌رسونه که صادقانه و صمیمانه به سؤال کننده‌ها جواب می‌دن.
    شاید به قول شما من خیلی الکی روی بعضی چیزها کلید کردم. راستش نمی‌دونم ... یه جورایی خودم هم سردرگمم. و معیارهای اخلاقی قطعی برای خودم پیدا نکردم. می‌دونید... نمی‌خوام زندگی رو بیهوده هدر بدم. ولی این رو هم می‌فهمم که نباید خیلی سخت گرفت.
    تو اینکه حرف زدن آدم رو سبک می‌کنه شکی نیست، اما بعد از اینکه سبک شدم چی؟ قبول دارم گوشهای شنوایی اینجا هستن که حرفهامو می‌شنون و درک می‌کنن و با حسن نیت راهنماییم می‌کنن، ولی از کجا بفهمم که فلان راهنمایی درست‌تره یا اون یکی دیگه؟ متوجه منظورم هستید‍؟  به نظر من ما به دوا و دکتر احتیاج داریم، نه به همدرد. تو فرهنگ ما، مردم همه‌ش عادت داشتن با هم دردودل کنن. ولی هیچ وقت کمکی به هم نکردن. فقط تو زندگی‌های هم دخالت کردن، تجربیات خودشون رو به خورد سایرین دادن، ساعتها از غصه‌ها و دردها گفتن و شنیدن... آخرش چی؟ همه همون آدمهای گرفتار وابسته‌ی بیمار باقی موندن! چرا‍؟ چون اصلاً به حل مسئله فکر نمی‌کردن. راه درست رو نمی‌دونستن. معیار و ملاکی نداشتن.
    اما امروز ما تو دنیایی هستیم که علم پیشرفت چشمگیری داشته. دیگه افسردگی رو می‌شناسیم، خشم رو می‌شناسیم...می‌دونیم که شکاکیت یه بیماریه، نه یه "حالت خلقی". می‌دونیم نگرانی‌ها و غصه خوردن‌های مادرو پدرها برای بچه‌هاشون (که به عنوان "مهر مادری" و "عشق والدین" و ... می‌شناسیم) توی اکثر موارد فقط و فقط نشانه‌ی اضطراب و تنهایی و ترس اونهاس و هیچ افتخاری نداره... می‌دونیم که عشق یه حال مادی و انسانیه نه یه توهم آسمونی غیر قابل دسترس... می‌دونیم مسئله‌ی ازدواج مسئله‌ی خرید و فروش کالا نیست، که یه شبه با یه خواستگاری و مهربرون انجام بشه.................
    هیچ کدوم از این موارد بالا رو تا 100 سال پیش کسی اصلاً زیر سؤال می‌برد؟ ببینید! ما خیلی با گذشته فرق کردیم. علوم انسانی خیلی رشد کردن و خیلی خیلی شناخت و آگاهی‌مون نسبت به انسان بیشتر شده. شناختی که تا صد سال پیش از 1٪ اون خبری نبوده... ما دیگه نمیتونیم (و اصلاً نباید) با معیارهای غلط و بیمارگونه‌ی گذشته زندگی کنیم. ما بیش از حد توی دنیای گرفتار گذشته ریشه داریم، و بیرون اومدن ازش گرچه خیلی سخته... ولی لازمه. وقتش رسیده که ما مسائلمون رو از راه منطقی و علمی (و نه با حرفهای مامان و پسر عمو و خواهر و عمه و دایی، و نه با انتظار معجزه و امدادهای غیبی) حل کنیم.
    علت اینکه من از روانکاوی خوشم میآد همینه. و به همه‌ی دوستان هم توصیه می‌کنم این کار رو تجربه کنن. روانشناسی و جامعه شناسی و کلاً علوم انسانی، به عقیده‌ی من اولین راههایی هستند که باید برای شناخت خود و دیگران ازشون استفاده کنیم.
    با توجه به توضیحات مختصر و پراکنده‌ای که دادم، باید بگم من به این سایت (و سایر سایتها و فروم‌ها) به دید یه محلی برای تبادل نظر و عقاید و تجربیات انسانهایی خوب دیگه نگاه می‌کنم، و به نظرم نباید اینجا دنبال جواب یا راه حل بود. فقط باید نظرات رو دید، دیدگاههای مختلف رو شناخت، و با این شناخت مختصر از انسانهای دیگه و روشهای زندگی مختلف و متفاوت، بهتر روی مسائل خود فکر کرد. به همین خاطر از تمام نظرات دوستان مشتاقانه استقبال می‌کنم، و برای همه‌شون ارزش قائلم. دلم می‌خواد نظرتون رو در مورد حرفهام بدونم.
    ضمناً من اینجا تازه واردم. خدارو چه دیدی؟ شاید بعد از یه مدت سفره‌ی دلمو براتون باز کردم!!!
     
  12. psycho نوشته است: از راهنماییتون خیلی ممنونم BLUESEA و SAMI و ALIREZA ی عزیز.       
    من برای اعضای این سایت احترام زیادی قائلم و مطمئنم آدمهای خوب و مهربونی هستند که به دنبال درست زندگی کردن و خوب زندگی کردن هستن و این نهایت لطفشون رو می‌رسونه که صادقانه و صمیمانه به سؤال کننده‌ها جواب می‌دن.
    شاید به قول شما من خیلی الکی روی بعضی چیزها کلید کردم. راستش نمی‌دونم ... یه جورایی خودم هم سردرگمم. و معیارهای اخلاقی قطعی برای خودم پیدا نکردم. می‌دونید... نمی‌خوام زندگی رو بیهوده هدر بدم. ولی این رو هم می‌فهمم که نباید خیلی سخت گرفت.
    تو اینکه حرف زدن آدم رو سبک می‌کنه شکی نیست، اما بعد از اینکه سبک شدم چی؟ قبول دارم گوشهای شنوایی اینجا هستن که حرفهامو می‌شنون و درک می‌کنن و با حسن نیت راهنماییم می‌کنن، ولی از کجا بفهمم که فلان راهنمایی درست‌تره یا اون یکی دیگه؟ متوجه منظورم هستید‍؟  به نظر من ما به دوا و دکتر احتیاج داریم، نه به همدرد. تو فرهنگ ما، مردم همه‌ش عادت داشتن با هم دردودل کنن. ولی هیچ وقت کمکی به هم نکردن. فقط تو زندگی‌های هم دخالت کردن، تجربیات خودشون رو به خورد سایرین دادن، ساعتها از غصه‌ها و دردها گفتن و شنیدن... آخرش چی؟ همه همون آدمهای گرفتار وابسته‌ی بیمار باقی موندن! چرا‍؟ چون اصلاً به حل مسئله فکر نمی‌کردن. راه درست رو نمی‌دونستن. معیار و ملاکی نداشتن.
    اما امروز ما تو دنیایی هستیم که علم پیشرفت چشمگیری داشته. دیگه افسردگی رو می‌شناسیم، خشم رو می‌شناسیم...می‌دونیم که شکاکیت یه بیماریه، نه یه "حالت خلقی". می‌دونیم نگرانی‌ها و غصه خوردن‌های مادرو پدرها برای بچه‌هاشون (که به عنوان "مهر مادری" و "عشق والدین" و ... می‌شناسیم) توی اکثر موارد فقط و فقط نشانه‌ی اضطراب و تنهایی و ترس اونهاس و هیچ افتخاری نداره... می‌دونیم که عشق یه حال مادی و انسانیه نه یه توهم آسمونی غیر قابل دسترس... می‌دونیم مسئله‌ی ازدواج مسئله‌ی خرید و فروش کالا نیست، که یه شبه با یه خواستگاری و مهربرون انجام بشه.................
    هیچ کدوم از این موارد بالا رو تا 100 سال پیش کسی اصلاً زیر سؤال می‌برد؟ ببینید! ما خیلی با گذشته فرق کردیم. علوم انسانی خیلی رشد کردن و خیلی خیلی شناخت و آگاهی‌مون نسبت به انسان بیشتر شده. شناختی که تا صد سال پیش از 1٪ اون خبری نبوده... ما دیگه نمیتونیم (و اصلاً نباید) با معیارهای غلط و بیمارگونه‌ی گذشته زندگی کنیم. ما بیش از حد توی دنیای گرفتار گذشته ریشه داریم، و بیرون اومدن ازش گرچه خیلی سخته... ولی لازمه. وقتش رسیده که ما مسائلمون رو از راه منطقی و علمی (و نه با حرفهای مامان و پسر عمو و خواهر و عمه و دایی، و نه با انتظار معجزه و امدادهای غیبی) حل کنیم.
    علت اینکه من از روانکاوی خوشم میآد همینه. و به همه‌ی دوستان هم توصیه می‌کنم این کار رو تجربه کنن. روانشناسی و جامعه شناسی و کلاً علوم انسانی، به عقیده‌ی من اولین راههایی هستند که باید برای شناخت خود و دیگران ازشون استفاده کنیم.
    با توجه به توضیحات مختصر و پراکنده‌ای که دادم، باید بگم من به این سایت (و سایر سایتها و فروم‌ها) به دید یه محلی برای تبادل نظر و عقاید و تجربیات انسانهایی خوب دیگه نگاه می‌کنم، و به نظرم نباید اینجا دنبال جواب یا راه حل بود. فقط باید نظرات رو دید، دیدگاههای مختلف رو شناخت، و با این شناخت مختصر از انسانهای دیگه و روشهای زندگی مختلف و متفاوت، بهتر روی مسائل خود فکر کرد. به همین خاطر از تمام نظرات دوستان مشتاقانه استقبال می‌کنم، و برای همه‌شون ارزش قائلم. دلم می‌خواد نظرتون رو در مورد حرفهام بدونم.
    ضمناً من اینجا تازه واردم. خدارو چه دیدی؟ شاید بعد از یه مدت سفره‌ی دلمو براتون باز کردم!!!


    دوست عزیز با این حرفهای که زدید دیگه مطمئن شدم که شما ادم وسواسی هستید. البته من را ببخشید اگر میگم وسواس نه به معنای بدش نه هرگز بلکن به معنای خوبش فقط چون معادل بهتری نیافتم از کلمه وسواسی استفاده میکنم شما نوعی کنجکاوی با ماجراجویی و انالیز کردن وقایع را در کنار هم قرار دادی تا بتونید به همه سوالهاتون به صورت درست و علمی پاسخ دهید که درصدیش اقتضای سنتون هست و قسمتی اقتضای روحیه سبک وسادتون.
    خوب این جای تشویق داره که جوانی مثل شما اینقدر دانا باشه که نخواهد هر سخنی را بی دلیل بپذیرد اما بدونید اگر افراطی برخورد کنید حتما دچار عذابهای بیشتری میشوید چون نمی شود به همه چیز پاسخ داد اون هم با دلیل و مدرک.
    صادقانه بگم من هم مثل شما هستم و دقیقا الان بجایی رسیدم که نمیدونم کی هستم و ایا کاراها و تصمیماتم درست بوده یا نه.
    از اینرو دنبال مشاور گشتم اما متاسفانه نیافتم کسی را که بشه حداقل بهش اعتماد کرد ولی یکی را یافتم اما انقدر مشقول رسیدگی به همه است که وقتش کم است.
    پس خواهرانه خدمتتون مطالبی را در زیر عرض میکنم.
    شما میگید دنبال یک روانکاوی که براتون اونقدر وقت بزاره که کامل انالیز شید اما هیچ اینو میدونستید که چنینی کسی وجود خارجی ندارد این فیلمها رو دیدی نشون میده یک خانم یا اقای وکیل یا دکتر یا مخصوصا روانکاو همه وقتو و همو غمشو میزاره برای مراجعه کننده و بیمارش اما بدون عزیزم اینها همه فیلم هست ایران و خارج هم نداره چون کسی نمیتونه چنین وقتی را بزاره حتی اگر هم باشه حتما الان وقتش پر هست پس بنظر من براحتی نمیتونی کسی را بیابی که ساعتها براش بگی و کمکی کنه در ثانی شما چطور فکر میکنید میشه حرفهای کسی را که صرفا مدرکی در این مورد داره یا کار و حرفه اش اینه را باور کنید مگر او هم یک انسان نیست که تئوری هایش همه از کتاب و اموزشی است که خود شما هم میتونید فرا بگیرید
    ببیننید من نه میخواهم حرفه روانکاوی و مشاوره را زیر سوال ببرم و نه خدای نکرده توهینی کنم یا بدبینانه نگاه کنم چون خود من یک مشاور هستم.
    البته تخصصی نه ولی تجربی چرا.
    پس میدونم انسان کلاف گیج کننده ایی است از هر جا نخشو بکشی میشه سرنخ صدتا سر داره اما با یکیشم نمیتونه فکر درست بکنه.
    پس بدونید ملاک اطمینان از راهنمایی های کسی تحصیلات یا حرفش نیست
    من فکر میکنم ملاک اطمینان از کمک کسی وقتی برامون راه حلی میگذاره این آیتم ها باشه:
    1- مشورت و تبادل نظر
    2- هماهنگیه ان با علم
    3- هماهنگیه ان با مذهب و دین
    4 هماهنگیه ان با عرف جامعه ایی در ان زندگی میکنیم.
    من فکر میکنم شما اگر میخواهید بفهمید حرف کسی که شما رو کمک میکنه چقدر درسته باید اون را با علم منطبق کنید مثلن وقتی میگن این پدیده جواب علمی داره شما از هر کسی بشنوی میتونی اطمینان کنی.
    یا با مذهب انطباق بدهید متاسفانه تا صحبت از مذهب میشه ممکنه این تصور بیاد تو ذهنها که یا طرفتون متعصبه و میخواهد مومن بازی دربیارد اما اصل موضوع این هست که من میگم مذهب و روی دین خاصی تاکید نمیکنم چون خیلی مسائلی هست که در همه دینها به یک روش تاکید شده.
    مثلن روزه در خیلی از دینها به مدلهای مختلف هست که هدفش تقویت روحیه با یکسری پرهیزها و قدرشناسی و غیره است.
    یا نماز در دین اسلام الان از نظر علمی اثبات شده که نوعی ورزش کامل هست که عجیب این بلند شدن و نشستنها هارمونی داره و نوعی ورزش ضد افسردگی است.
    عرف هم که همان تربیت محیطیه ما است که ما در هر جامعه ای زیست میکنیم اونو یاد گرفتیم.
    پس بکوشید دو کار را برای یافتن پاسخ هایتان انجام دهید.
    اول اینکه بدیهیات را کامل قبول کنید و بزارید کنار و روش دیگه فکری نکنید
    سعی کنید بجای یافتن یک فردی که براتون اینقدر وقت بزاره دنبال پرسش و پاسخ باشید و از میان انها اونی را انتخاب کنید که خودتون در اخر فکر میکنید درسته هیچ کسی نمیتونه بشما بگه چی درسته چی غلط.
    شما درست میگید این سایت یعنی نظر دادن و نوعی نضر خواهی و نظر سنجی ولی اصل زندگی هم همینه ادمی که اختیار داره همه چیزو از همه میشنوه بعد خودش انتخاب میکنه خوبو بدشم نگرانی نداره مهم اینه که اون وقع در نظر خودتون خوب باشه.
    من زمانی از دوست مشاورم پرسیدم که تصمیمی در 7 سال پیش گرفتم که الان فکر میکنم غلطه و همه هم به این نتیجه رسیدیم اما اون موقع راه دیگری نداشتم و او گفت تصمیماتو نباید از صندوقچه زمان دربیارید هر تصمیمی در زمان خودش اگر درست بوده یا غلط مال همون موقع بوده و نباید خاطرتو بیازاره.
    به هر حال دوست عزیز حرف زیاده اما اینو بدون که سفره دلتو برای کسی باز نکن تو میتونی با یک اشاره به جوابت برسی لازم نیست خودتو عذاب بدی که ایا اینجا حرف دلمو بزنم یا برای فلان دوست و فامیل چون جامعه ایی که شما میگید عوض شده عجیب هم ناامن هست و کمتر کسی رازداری میکنه.
    پس سعی کن جواب برای سوالاتت بیابی نه اینکه دردودل کنی.
    چون دردو همه دارند.
    نمیدونم چقدر کمکت کرده باشم اما بدون اگر قرار باشه ما فکر کنیم و برا خودمون مشکل سازی کنیم کار اشتباهی کردیم ما باید از مسائلی که خوشحالمون میکنه یا ازارمون میده پله ایی بسازیم تا به کمال برسیم یعنی بپرسیم و جواب بگیریم.
    موفق باشی.
    خداییش برا خنده بگم اونقدر نوشتم که نمیدونم چی گقتم امیدوارم شما خودت یکجوری سر در بیاری  
     
    تشکر شده توسط : 2 کاربر
  13. با سلام
    عزیزم به نظر من بهترین روانکاو خود ت هستی .خودت بهتر میتوانی در مورد اتفاقات و مسائل ومشکلات پیش آمده نظر بدی .البته درست میگوئی گفته  پدر و مادر عمو و غیره  قدیمی و  ممکن از دیدگاه غلط خودشان باشه
    اما خودت میتوانی راه درست را از مشاوره با کسانی که اهل فن هستند بیابی
    شما فکر میکنید یک روانشناس  یا روانکاو برای شما معجزه میکند از کجا معلوم راهی را که ایشان برای شما انتخاب درست باشد و شما را به مقصود برساند و هرینه پرداختی شما به حدر نرود
    اما باز نظر شما محترم است

    به امید موفقیت شما دوست عزیز
     
    تشکر شده توسط : 1 کاربر
  14. اتفاقاً خوب سر در آوردم ایندفعه. با جوابهاتون دید جالب و تازه‌ای بهم دادید که تا الآن زیاد بهش فکر نمی‌کردم!
    آره با این اصراری که از خودم توی این موضوع می‌بین هیچ بعید نیست ذهن وسواسی داشته باشم. قبول دارم زیادی گیر می‌دم به بعضی چیزها.
    دوستان عزیز،‌ با شما کاملاً موافقم که هر کس باید خودش تصمیم‌گیرنده‌ی زندگیش باشه و حرف من به هیچ وجه به معنی این نبود که انتظار معجزه از کسی داشته باشم یا بیکار بنشینم تا یکی وقتشو بذاره منو کاملاً درمان کنه. واضحه که هیچ کس همچین کاری نمی‌کنه و اصلاً هم این انتظار درست نیست. فقط منظورم این بود که ملاک و معیار من از راه درست بیشتر متمایل به علمه نه چیزهای دیگه.
    یه توضیح هم لازمه و اون اینه که انسان جایزالخطاست. دانشمندها هم همه‌شون انسان بودن. پس حتماً علم خطا داره. و به مرور زمان خودش رو اصلاح می‌کنه و به سمت حقیقت نزدیکتر می‌شه. ای بسا حرفهای علمی امروز، تا چند سده بعد خنده‌دار به نظر برسن. ولی اینکه گفتید از کجا معلوم راهنمایی روانشناس صحیح باشه، جواب من  اینه که احتمال غلط بودن جوابش خیلی کمتر از مثلاً بابای منه. شاید بابام خیلی کتاب خونده باشه و آدم خوبی باشه، ولی این حیطه مربوط به تخصص اون نیست. حرف من اینه که باید به متخصص هر کاری رجوع کرد، تا با احتمال خطای پایین‌تر تصمیم‌گیری کنی. بعد از اون هم کاملاً با BLUESEA موافقم که نباید به تصمیمات گذشته فکر کرد، حتی اگه غلط باشن. مهم اینه که به موقعش تلاشتو برای انجام کار صحیح کرده باشی.

    حالا چندتا سؤال: خانم BLUESEA مشاوره تجربی یعنی چی؟ یعنی با توجه به تجربیاتتون به دوستانتون مشاوره می‌دید؟ آخه مشاوره با خودش  یه بار معنایی داره ناخودآگاه مسئولیت رو به همراه خواهد داشت. در این صورت 1- اگه به کسی مشاوره‌ی اشتباه بدید مسئولیت شما تا چه حده؟ (اگه احساس می‌کنید سؤالم خصوصیه لزومی نداره جواب بدین). 2- جاهایی که به هر دلیل علم با مذهب همخوانی نداره، شما بر کدوم اساس عمل می‌کنید و چرا؟
    ضمناً این خیلی خوبه که شما با وجود داشتن عقاید مذهبی، حرفهای مخالف رو هم می‌شنوید و به نظر من اصلاً این کار مؤمن بازی و ریا نیست. ای بسا کسانی که قادر به شنیدن حرفهای مخالف نیستن بویی از ایمان نبردن.
    من حرفهایی که می‌شنوم یا اعمالی رو که انجام می‌دم علاوه بر علم و عقل، با  اخلاق و انسانیت و واقعیت محک می‌زنم.
    آره به نظرم دردودل کردن کاری رو درست نمی‌کنه و فقط دخالت اطرافیان رو توی زندگی زیاد می‌کنه.

    من هم موافقم که متأسفانه روانشناس خوب و آگاه توی ایران خیلی کم هست، و به خاطر همین این تاپیکو باز کردم. از نظر من روانشناس خوب کسیه که چراغی توی تاریکی روشن کنه، و انتخاب راه رو به عهده‌ی خود فرد بذاره، اما اکثراً بهت می‌گن این کارو بکن اون کارو نکن.به هر حال باز هم اگه دوستان کسی رو می‌شناسن معرفی کنن لطفاً.( لا اقل چند تا از این خیلی بداشونو معرفی کنین که بقیه نرن پیششون!)
    دوستای خوب ممنون از راهنماییتون
     
  15. psycho نوشته است: اتفاقاً خوب سر در آوردم ایندفعه. با جوابهاتون دید جالب و تازه‌ای بهم دادید که تا الآن زیاد بهش فکر نمی‌کردم!
    آره با این اصراری که از خودم توی این موضوع می‌بین هیچ بعید نیست ذهن وسواسی داشته باشم. قبول دارم زیادی گیر می‌دم به بعضی چیزها.
    دوستان عزیز،‌ با شما کاملاً موافقم که هر کس باید خودش تصمیم‌گیرنده‌ی زندگیش باشه و حرف من به هیچ وجه به معنی این نبود که انتظار معجزه از کسی داشته باشم یا بیکار بنشینم تا یکی وقتشو بذاره منو کاملاً درمان کنه. واضحه که هیچ کس همچین کاری نمی‌کنه و اصلاً هم این انتظار درست نیست. فقط منظورم این بود که ملاک و معیار من از راه درست بیشتر متمایل به علمه نه چیزهای دیگه.
    یه توضیح هم لازمه و اون اینه که انسان جایزالخطاست. دانشمندها هم همه‌شون انسان بودن. پس حتماً علم خطا داره. و به مرور زمان خودش رو اصلاح می‌کنه و به سمت حقیقت نزدیکتر می‌شه. ای بسا حرفهای علمی امروز، تا چند سده بعد خنده‌دار به نظر برسن. ولی اینکه گفتید از کجا معلوم راهنمایی روانشناس صحیح باشه، جواب من  اینه که احتمال غلط بودن جوابش خیلی کمتر از مثلاً بابای منه. شاید بابام خیلی کتاب خونده باشه و آدم خوبی باشه، ولی این حیطه مربوط به تخصص اون نیست. حرف من اینه که باید به متخصص هر کاری رجوع کرد، تا با احتمال خطای پایین‌تر تصمیم‌گیری کنی. بعد از اون هم کاملاً با BLUESEA موافقم که نباید به تصمیمات گذشته فکر کرد، حتی اگه غلط باشن. مهم اینه که به موقعش تلاشتو برای انجام کار صحیح کرده باشی.

    حالا چندتا سؤال: خانم BLUESEA مشاوره تجربی یعنی چی؟ یعنی با توجه به تجربیاتتون به دوستانتون مشاوره می‌دید؟ آخه مشاوره با خودش  یه بار معنایی داره ناخودآگاه مسئولیت رو به همراه خواهد داشت. در این صورت 1- اگه به کسی مشاوره‌ی اشتباه بدید مسئولیت شما تا چه حده؟ (اگه احساس می‌کنید سؤالم خصوصیه لزومی نداره جواب بدین). 2- جاهایی که به هر دلیل علم با مذهب همخوانی نداره، شما بر کدوم اساس عمل می‌کنید و چرا؟
    ضمناً این خیلی خوبه که شما با وجود داشتن عقاید مذهبی، حرفهای مخالف رو هم می‌شنوید و به نظر من اصلاً این کار مؤمن بازی و ریا نیست. ای بسا کسانی که قادر به شنیدن حرفهای مخالف نیستن بویی از ایمان نبردن.
    من حرفهایی که می‌شنوم یا اعمالی رو که انجام می‌دم علاوه بر علم و عقل، با  اخلاق و انسانیت و واقعیت محک می‌زنم.
    آره به نظرم دردودل کردن کاری رو درست نمی‌کنه و فقط دخالت اطرافیان رو توی زندگی زیاد می‌کنه.

    من هم موافقم که متأسفانه روانشناس خوب و آگاه توی ایران خیلی کم هست، و به خاطر همین این تاپیکو باز کردم. از نظر من روانشناس خوب کسیه که چراغی توی تاریکی روشن کنه، و انتخاب راه رو به عهده‌ی خود فرد بذاره، اما اکثراً بهت می‌گن این کارو بکن اون کارو نکن.به هر حال باز هم اگه دوستان کسی رو می‌شناسن معرفی کنن لطفاً.( لا اقل چند تا از این خیلی بداشونو معرفی کنین که بقیه نرن پیششون!)
    دوستای خوب ممنون از راهنماییتون




    سلام
    خوشحالم که گفتگو در این تاپیک شما رو اگاهتر و اشناتر کرده من که گفتم هر چقدر بیشتر صحبت کنید خارج از دردودل و این حالت تبادل نظر حتما میتونه کمک خوبی براتون باشه.
    اما مشاور تجربی یعنی فضول مردم.  
    من ازون ادمهایی هستم که همون طور که گفتید دوست و اشنا را مشاوره میکنم اما همیشه سعی کردم واهی و خیالی صحبت نکنم رازدار باشم و حامی پس از مشاوره خودم مطمئنم که اگر کمکی نکنه ازاری هم نمیرسونه.
    اما تا انجا که من میدونم علم و مذهب نمیتونه مخالف هم باشه اگر این اتفاق میافته یعنی یک اشتباهی در کار هست مثلا همین قرانی که بحثش در بالا هم شد میدونید چقدر علمی هست و تازه عالمان به تعدادی از شگفتیهاش پی بردند.
    اما اگر عقل ناقص بشر تضادی ایجاد کنه من شخصا از روی خداترسی دنبال مذهب میرم چون میدونم اون دنیا نمیتونم مثل اینجا حاضر جوابی کنم.
    دوست عزیز مومن واقعی باید جذاب باشه تا دورکننده من هم سعی میکنم اول خودم را جذب قدرت خدا و شیفته و محسور او گردانم و بعد لذتش را به عزیزانم بچشانم.
    ممنون از لطفتون باید عادت کنیم که عادت نکینم
    باید مخالف باشیم با هر مخالفتی تا بتونیم به جواب برسیم.
    ببین من منظورتو خوب گرفتم میدونم هدف تو این نیست که بخواهی کسی وقتشو برات بگذاره من واقعیت موجود را گفتم.
    اما این مثل یادته که گفتند ادب را از که اموختی گفت از بی ادبان پس بدون تو نباید سعی کنی دنبال متخصص و فرد عالی بگردی سعی کن همون خوب و بد معمولی هم که میدانی انجام بدی کم کم امار اطلاعاتیت از خوب و بد بالا میره و یاد میگیری که خوبها و بدها چیه.
    خوبه کنجکاوی و میخواهی جواب هر چیزی را بیابی اما سخت نگیر
    مگه نشنیدی که شاعر میگه از کجا امده ام امدنم بهر چه بود به کجا مبروم اخر ننمایی وطنم اخه وقتی همه تو اینش موندن تو چرا اینقدر سخت گرفتی که یک متخصص خوب به تو بگه درست و غلط چیه؟
    میدونی سفر ادمو میپزه سفر کن تا پخته شوی نمیتونی سفر خارجه بری داخله برو نمیتونی سفر بین شهری بری تو شهری برو از خونه که درمیایی کنکاش کن از خونه حقیقتو جستجو کن تو کوچه خیابون دنبالش بگرد حتما میابی.  
    موفق باشی.
     
تمام زمانها بر حسب GMT + 3.5 Hours می‌باشند
صفحه 1 از 2
رفتن به صفحه 1   


پرش به:  

شما نمی توانید در این بخش موضوع جدید پست کنید
شما نمی توانید در این بخش به موضوعها پاسخ دهید
شما نمی توانید موضوع های خودتان را در این بخش ویرایش کنید
شما نمی توانید موضوع های خودتان را در این بخش حذف کنید
شما نمی توانید در این بخش رای دهید

Powered by phpBB ©



Forums ©

.: مسئوليت مطالب، تبليغات و محصولات ديگر سايتها به عهده خودشان است :.
.:: برداشت از مطالب اين سايت فقط با کسب مجوز از مدیریت و با ذکر مبنع و آدرس به صورت لینک بلامانع است ::.
.::: کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به دکتر رهام صادقی بوده و هرگونه سواستفاده از آن طبق ماده 12 قانون جرایم رایانه ای قابل پیگیری است :::.


ارسال ایمیل به دکتر رهام صادقی


مدت زمان ایجاد صفحه : 0.59 ثانیه (99)