شما در بخش انجمنهای گفتگو سایت دکتر رهام صادقی هستید، برای آشنایی با امکانات متنوع دیگر سایت اینجا کلیک کنید


به اينستاگرام سايت بپيونديد

مشکل روحی و گیجی؟

  1. sr66



    کاربر نيمه فعال


    کاربر نيمه فعال
    سلام چند روز پیش برای سردرد های ناگهانی و سنگینی سر و بیحالی سوالی گذاشته بودم... این چند روزه به چشم پزشک و دکتر مغز و اعصاب و دکتر عمومی مراجعه کردم... همه با شنیدن توضیحات  بدون هیچ آزمایشی پیشنهاد روان شناس را دادند و گفتن قرص های ضدافسردگی را ادامه بدم....
    به نظرتون مشکل روحی و وسواس واقعا میتونه باعث گیجی و سنگینی سر و گاهی ترس از نور بشه؟؟؟
     
  2. با سلام
    دوست عزیز،همه میدونیم اصولاً همه اعضای انسان در ارتباط تنگاتنگ باهمند!و هر عضوی که دچار مشکل بشه دیگر اعضا هم متاثر از اون خواهند شد!لذا این احتمال هم وجود داره که این مشکلات روحی و وسواس در این مقوله ای که گفتید تاثیر گذار باشه معذالک چیزی که بنظرم میرسه رو میگم شاید بتونه قسمتی از پاسختون باشه
    اگر بیشتر دقت کنیم مسائل و معضلات روحی و روانی میتونه بر میزان فشار خون شخص اثر سوء بزاره!یعنی میتونه فشار خونو بالا و یا پایین ببره!مثلاً فردی که وسواس داره از اینکه دیگران رعایت بهداشت رو نمیکنن حرص میخوره!!درسته؟؟خب همین حرص خوردن باعث میشه فشار خون بالا بره و فشار خون بالا میتونه اون عوارضی که گفتید رو ایجاد کنه!با مثالهایی از این دست ،میشه توجیهاتی براتون نوشت اما توصیه میکنم شما که اینهمه دکترهای مختلف رو رفتید و تجربه کردید به یک متخصص روانپزشکی هم مراجعه کنید قطعاً ایشون میتونن بیشترکمکتون کنن
    موفق باشید.
     
    تشکر شده توسط : 2 کاربر
  3. سلام ..نمیدونم سوالمو کجا مطرح کنم....اوضاع روحیم خیلی دلغونه....
    20 بهمن 1390 به طور ناخواسته تو بدترین دوران زندگیم مورد تجاوز قرار گرفتم..البته به صورت خیلی سطحی..بعد از اون جریان به دکتر مراجعه کردم و گفتن که اسیبی بهم نرسیده.....و از بهمن 90 تا مرداد 91 5 بار قاعدگی منظم داشتم...اما تو این دوران خیلی استرس داشتم...یکی دوهفتست که استرسم تشدید شده طوری که احساس میکنم یه لایه سردی رو پوستم کشیده با ضربان قلب تند.....اصلا نمیتوننم بخوابم..از خوابیدن می ترسم....یه هفتست که فکر میکنم باردارم...در صورتی که تغییر ظاهری تو بدنم نداشتم.....واقعا نمیدونم چیکار کنم..نمیتونم به کسی بگم برام چه اتفاقی افتاده.....منو می بخشید سوالمو اینجا مطرح کردم.برای کاهش استرس باید چی بخورم؟؟؟؟؟ابا واقعا امکان بارداری هست؟
     
  4. aftab1363 نوشته است: سلام ..نمیدونم سوالمو کجا مطرح کنم....اوضاع روحیم خیلی دلغونه....
    20 بهمن 1390 به طور ناخواسته تو بدترین دوران زندگیم مورد تجاوز قرار گرفتم..البته به صورت خیلی سطحی..بعد از اون جریان به دکتر مراجعه کردم و گفتن که اسیبی بهم نرسیده.....و از بهمن 90 تا مرداد 91 5 بار قاعدگی منظم داشتم...اما تو این دوران خیلی استرس داشتم...یکی دوهفتست که استرسم تشدید شده طوری که احساس میکنم یه لایه سردی رو پوستم کشیده با ضربان قلب تند.....اصلا نمیتوننم بخوابم..از خوابیدن می ترسم....یه هفتست که فکر میکنم باردارم...در صورتی که تغییر ظاهری تو بدنم نداشتم.....واقعا نمیدونم چیکار کنم..نمیتونم به کسی بگم برام چه اتفاقی افتاده.....منو می بخشید سوالمو اینجا مطرح کردم.برای کاهش استرس باید چی بخورم؟؟؟؟؟ابا واقعا امکان بارداری هست؟


    سلام

    خواهر گلم شما پست هایی که در پاسخ به سوالاتون ارسال شده رو از پنل شخصی تون مجدداً مطالعه کنین اینجوری فکر کنم آروم تر شین.
    همونطور که قبلاًگفته شد بارداری در شما اتفاق نیفتاده.
    تازه به فرض محال هم که بارداری رخ داده باشه الان 6 ماه ازون موقع می گذره و بایستی شما یه جنین 6 ماهه تو شکمتون داشته باشین و شکمتون برامده می شد.  
    معمولاً برای کاهش استرس آلپرازولام تجویز میشه اما این کار باید توسط پزشک انجام بشه پس به پزشک مراجعه کنین.
     
    تشکر شده توسط : 2 کاربر
  5. aftab1363 نوشته است: سلام ..نمیدونم سوالمو کجا مطرح کنم....اوضاع روحیم خیلی دلغونه....
    20 بهمن 1390 به طور ناخواسته تو بدترین دوران زندگیم مورد تجاوز قرار گرفتم..البته به صورت خیلی سطحی..بعد از اون جریان به دکتر مراجعه کردم و گفتن که اسیبی بهم نرسیده.....و از بهمن 90 تا مرداد 91 5 بار قاعدگی منظم داشتم...اما تو این دوران خیلی استرس داشتم...یکی دوهفتست که استرسم تشدید شده طوری که احساس میکنم یه لایه سردی رو پوستم کشیده با ضربان قلب تند.....اصلا نمیتوننم بخوابم..از خوابیدن می ترسم....یه هفتست که فکر میکنم باردارم...در صورتی که تغییر ظاهری تو بدنم نداشتم.....واقعا نمیدونم چیکار کنم..نمیتونم به کسی بگم برام چه اتفاقی افتاده.....منو می بخشید سوالمو اینجا مطرح کردم.برای کاهش استرس باید چی بخورم؟؟؟؟؟ابا واقعا امکان بارداری هست؟

      
    سلام آفتاب جان

    بابت بارداری که دیگه خیالتون راحت  پست های دوستان رو بخون
    برای استرس هم  خودسرانه عمل نکن و به پزشک مراجعه کن
    من به اندازه مو های سرتون داروهای آرامبخش خوردم و به مدت سه چهر سال الانم بعضی ها شو دارم می خورم ولی به شما توصیه میکنم به ابتدا روانشناس و بعد اگه لازم بود روانپزشک مراجعه کنید تا اگر لازم بود دارو بدهد و دارو فقط طی زمانی که شما ان را مصرف میکنید آرامتون میکند و اگه قطع کنید بلافاصله برمیگردین به حالت اول پس:
    باید در دوره مصرف دارو که توصیه میکنم دو سه ماه بیشتر نشه (چون وابسته میشین) به روانشناس مراجعه و مشاوره کنید تا از طریق حرف زدن هم آروم میشین و هم راهکارهای لازم رو یاد میگیرین
    ورزش کنید ورزش زیاد تا اعتماد به نفستون فوق العاده زیاد میشه مخصوصا ورزش های در هوای باز و در جمع  مثل پیاده روی و استخر
    یوگا خیلی موثر هست
    اگر صرف دارو بخورید هیچ تاثیری ندارد  و باید روی خودتون کار کنید و با نظم و برنامه زندگی کنید و به پیشرفت فکر کنید و گذشته رو فراموش کنید  به گذشته مثل یه تجربه نگاه کنید و به سمت جلو پیش برین
    موفق باشین
    اگر دارویی هم میخورید میتونید بگین تا راهنمایی کنم چون من اکثر ارامبخش ها خوردم و عوارض و همه چیشو درک کردم!
     
    تشکر شده توسط : 4 کاربر
  6. سلام.........بله من قبلا هم پست گذاشته بودم ولی نمیدونم چرا هنوز نتونستم کنار بیام...............دارویی که می خوردم کلردیاز بوده شبی 2تا قبل خواب میخوردم و پرپرانول برای طپش قلبم.....
     
  7. aftab1363 نوشته است: سلام.........بله من قبلا هم پست گذاشته بودم ولی نمیدونم چرا هنوز نتونستم کنار بیام...............دارویی که می خوردم کلردیاز بوده شبی 2تا قبل خواب میخوردم و پرپرانول برای طپش قلبم.....


    سلام  مجدد

    مصرف کلرودیازپوکساید بیش از 3 هفته توصیه نمیشه. در غیر اینصورت احتمال وابستگی به دارو و اعتیاد دارو بالا میره.
    دو لینک زیر رو مطالعه کنین.


    کلرودیاز پوکساید

    پروپرانولول

    خواهر عزیزم تو اون اتفاق شما مقصر نبودین
    به روزهای بهتری که در آینده منتظرتونه فکر کنین
    سلامتی و خوشبختی رو براتون آرزو میکنم  
     
    تشکر شده توسط : 1 کاربر
  8. aftab1363 نوشته است: سلام.........بله من قبلا هم پست گذاشته بودم ولی نمیدونم چرا هنوز نتونستم کنار بیام...............دارویی که می خوردم کلردیاز بوده شبی 2تا قبل خواب میخوردم و پرپرانول برای طپش قلبم.....


    سلام

    آفتاب جان مشکل شما الان بیشتر روحیه تا جسمی من فقط میخوام چنتا راهکار بگم که امیدوارم به دردت بخوره !

    ببین عزیزم چیزی که خیلی مهمه که همه ی ما ادما تو زندگیمون بدونیم اینه که " هر چند مشکل بزرگی برامون پیش اومده باشه اما دنیا با این مشکل ما به آخر نمیرسه " من خودمم جزء کسانی بودم که با کوچکترین مشکلی در گذشته دچار استرس و ناامیدی و ناراحتی و . . . میشدم اما بعد از این که با دوستم که مشاور خانوادس صحبت کردم یاد گرفتم که حتی با بزرگ ترین مشکلاتم دنیا به اخر نمیرسه و حتی اگه یه داستان سراسر غم انگیز بخواد تو زندگیم اتفاق یافته چه بهتره که سعیموبکنم که نقش اول اون تراژدی باشم !!! این از این

    نکته ی بعدجسارته ! جسارت حل مشکل و برخورد با اون حالا به هر طریقی که شده ، سعی کن توی زندگیت شجاع و جسور باشی البته منظورم هم فیزیکیه هم فکری و هم روحی

    یه دوست خوب خیلی مهمه چون حرف زدن راجب مشکل با کسی که صلاحتو میخواد و فرد عاقلیه و البت دلسوز خیلی مهمه

    خواب و تغذیه و ورزش کافی و مناسب هیچ وقت از یادت نره

    توی زندگیت نظم داشته باشه ، نظم تو هر زمینه ای فکر ادمو بازتر میکنه

    همیشه با خدا ارتباط تنگاتنگی داشته باش حالابه هر صورتی که میتونی چون حس قدرت و ارامش به انسان میده

    سعی کن افکار واحساساست  همیشه در برابر تو برهنه باشن به این معنی که با خودت صادق باش و همیشه منطقی به کاری که میخوای بکنی فک کن به این ترتیب کمتر برا خودت مشکل به وجود میاری ! من نمیدونم چه اتفاقی برا شما پیش اومده اما هر چی که بوده تموم شده بهش به دید تجربه نگاه کن و از این پس سعی کن دیگه تو موقعیت هایی که برات اسیب زان قرار نگیری .

    توی برنامه ت برای قدم زدن با یه دوست خوب و صحبت کردن در مورد زندگی و مشکلات و احساسات و نیازات و . . . یه زمانی رو در نظر بگیر که خیلی مفیده و فکر ادمو باز میکنه در برابر مسایل

    ببخشید اگه عرایضم طولانی شد
     
    تشکر شده توسط : 2 کاربر
  9. aftab1363 نوشته است: سلام.........بله من قبلا هم پست گذاشته بودم ولی نمیدونم چرا هنوز نتونستم کنار بیام...............دارویی که می خوردم کلردیاز بوده شبی 2تا قبل خواب میخوردم و پرپرانول برای طپش قلبم.....



    سلام
    داروهایی که میخوری تقریبا جز کم عارضه ترین داروهاست
    پروپرانول که میتونی بخوری مشکلی نیست
    کلردیازهم شب یک دونه 5 میلی بخور کافیه ولی همون طور که گفتم این داروها رو میخوری که آروم بشی و طی این مدت که آرومی باید روی ذهنت و طرز فکرت کارکنی با همون راه هایی که گفتم و دوستانم گفتن  تا وقتی که دیگه داروها  قطع کردی کاملا اوکی شده باشی
    کارها که باید انجام بدهی
    1- ورزش منظم هر روز
    2-از مشاور یا یه دوست خوب کمک بگیر و باهاش صحبت کن
    3- اگه اعتقاد داری رابطتو با خدا بیشتر کن و ازش کمک بخواه قران خوندم هم توصیه میکنم و ذکر هایی که باعث آرامش میشن
    4- یوگا خیلی خوبه
    5-نظم داشتن و سحرخیزی خیلی موثره  تمتم انرژی ها که علم هم ثابت کرده در زمان بین الطلوعین بیشترین مقدار هست و میتونی ازش استفاده کنی که خیلی تو روحیه تاثیر داره و نمازتونم قضا نمیشه!!
    6-هر کلاسی که دوس داری برو و شرکت کن تا سرگرم باشی اگه هم دانشجویی و درس داری  درساتو بخون و پیشرفت کن
     
    تشکر شده توسط : 1 کاربر
  10. از اون رزو به بعد رابطم به خدا خیلی نزدیکتر شده بیشتر از قبل.................ذکرو قران هم همیشه میخونم.......اما طوری میترسم و استرس دارم که نمیتونم تمرکز ککنم رو هیچ چیزی......از رختخوابم میترسم..همسنکه میرم وش دچار استرس میم..........من روزانه حتی 5 ساعت هم نمیخوابم......خسته شدم از بس تو خواب با استرس بیدار شدم.......به هیشکی هم نمیتونم بگم چمه.....ولی چشم حتما کارایی که گفتید رو انجام میدم..
     
  11. aftab1363 نوشته است: از اون رزو به بعد رابطم به خدا خیلی نزدیکتر شده بیشتر از قبل.................ذکرو قران هم همیشه میخونم.......اما طوری میترسم و استرس دارم که نمیتونم تمرکز ککنم رو هیچ چیزی......از رختخوابم میترسم..همسنکه میرم وش دچار استرس میم..........من روزانه حتی 5 ساعت هم نمیخوابم......خسته شدم از بس تو خواب با استرس بیدار شدم.......به هیشکی هم نمیتونم بگم چمه.....ولی چشم حتما کارایی که گفتید رو انجام میدم..




    این چیزی که میگین منم تجربه کردم و احساسش کردم
    نگران نباشین همه چیز درست میشه ... بعد ها که به وضع الانتون فکر میکنید خندتون میگیره  اصلا نگران نباشید
    در مورد خوابتونم  5 ساعت کم نیست مشکلی نداره   حتما لازم نیست 8 ساعت بخوابین ....
    سعی کنید زیاد تو خونه نباشین و بیشتر تو شهر و اجتماع باشین
    تو خونه بودن اگر آدم بیکار باشه آدم سالم رو دیوونه میکنه  طی روز با ورزش سنگین خودتونو خسته کنید تا شب خوابتون راحت تر بشه
    توصیه میکنم حتما حتما باشگاه بدنسازی برین و زیر نظر مربی سبک کار کنید
    حموم های طولانی اب گرم آرامبخشه
    ریلکس حمام رو انجام  بدین:
    2دقیفه زیر اب داغ یک دقیق ولرم بعد 2 دقیقه آب سرد   سه بار تکرار کنید تنش بدنتون کم میشه.
    با آرزوی شادی و آرامش  برای همه
     
    تشکر شده توسط : 1 کاربر
  12. aftab1363 نوشته است: از اون رزو به بعد رابطم به خدا خیلی نزدیکتر شده بیشتر از قبل.................ذکرو قران هم همیشه میخونم.......اما طوری میترسم و استرس دارم که نمیتونم تمرکز ککنم رو هیچ چیزی......از رختخوابم میترسم..همسنکه میرم وش دچار استرس میم..........من روزانه حتی 5 ساعت هم نمیخوابم......خسته شدم از بس تو خواب با استرس بیدار شدم.......به هیشکی هم نمیتونم بگم چمه.....ولی چشم حتما کارایی که گفتید رو انجام میدم..

    با سلام
    دوست عزیز،ضمن تایید اظهارات تمامی عزیزان،و تاسف به خاطر مشکلی که براتون پیش آمده بوده!باید بگم منم معتقدم تا آدم زنده است باید زندگی کنه و یادمون نره همه ما انسانها در زندگی هامون مشکلات بزرگی رو(همانند بیماری های سخت،مشکلات روحی طاقت فرسا،فقر،متارکه ،از دست دادن عزیزان و...) تجربه میکنیم!اما بازم زندگی جاریست ! و کم کم اون معضلات روحیمونو به فراموشی میسپریم و به زندگی عادی بر میگردیم!همه ماها میدونیم این موردی که برای شما رخ داده در جامعه  و فرهنگ سنتی ما کمی بد هضمه!اما خدارو شکر با پیشرفت و گسترش وسائل ارتباط جمعی و بالا رفتن آگاهی های عمومی در همه زمینه ها به مرور زمان، داریم فضای بازی رو تجربه میکنیم که این موضوعات به چشم آسیبهای اجتماعی نگریسته میشه و نه مشکلات یک فرد خاص!پس دوست گرامی با این پیشینه آهسته آهسته ذهنتونو از اینگونه مطالب پاک کنید و به خودتون اینو القاکنید که این موضوع شاید برای هرکس دیگه ام رخ میداد و شما مقصر نبوده و نیستید!به زندگیتون ادامه بدید و لذتشو ببرید چون عمرهای ما بسیار کوتاهه و باید کمال استفاده رو از لحظه لحظه اون بکنیم
    و حالا برای خوابتون توصیه میکنم :
    1- ورزش کنید!تا حسابی خسته بشید و نیاز به خواب پیدا کنید
    2- مطالعه کردن گاهاً بمانند قرص خواب عمل میکنه!انجامش بدید
    3- در جمع باشید و از مصاحبت با دوستان و آشنایان ضمن اینکه لذت میبرید افکارتون هم از این موضوع منحرف میشه
    4- از مواد و خوارکیهای خواب آور بیشتر استفاده کنید!موادی همچون ماست ترش،دوغ ترش و.....
    و....
    در پایان به آینده روشن فکر کنید که باید مدیریت یک زندگی گرم و موفق رو به عهده بگیرید
    موفق و شاد باشید.
     
    تشکر شده توسط : 1 کاربر
تمام زمانها بر حسب GMT + 3.5 Hours می‌باشند
صفحه 1 از 1


پرش به:  

شما نمی توانید در این بخش موضوع جدید پست کنید
شما نمی توانید در این بخش به موضوعها پاسخ دهید
شما نمی توانید موضوع های خودتان را در این بخش ویرایش کنید
شما نمی توانید موضوع های خودتان را در این بخش حذف کنید
شما نمی توانید در این بخش رای دهید

Powered by phpBB ©



Forums ©

.: مسئوليت مطالب، تبليغات و محصولات ديگر سايتها به عهده خودشان است :.
.:: برداشت از مطالب اين سايت فقط با کسب مجوز از مدیریت و با ذکر مبنع و آدرس به صورت لینک بلامانع است ::.
.::: کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به دکتر رهام صادقی بوده و هرگونه سواستفاده از آن طبق ماده 12 قانون جرایم رایانه ای قابل پیگیری است :::.


ارسال ایمیل به دکتر رهام صادقی


مدت زمان ایجاد صفحه : 0.30 ثانیه (86)