شما در بخش انجمنهای گفتگو سایت دکتر رهام صادقی هستید، برای آشنایی با امکانات متنوع دیگر سایت اینجا کلیک کنید


به اينستاگرام سايت بپيونديد

خواستگار شما عاشق است يا مجنون؟!

  1. خواستگار شما عاشق است يا مجنون؟!


    ازدواج با بيمار رواني؟! معلوم است جواب شما به اين سوال چيست: «خب، مگر بي‌کارم که با يک بيمار اين‌چنيني ازدواج کنم؟» اما هر کدام از ما ممکن است دچار چنين اشتباهي بشويم چون منظور از بيمار رواني، آن چيزي که در ذهن شما نقش مي‌بندد، نيست....


    روان‌پزشکان مي‌گويند که خيلي از ما ممکن است مجذوب‌ رفتارهاي يک بيمار رواني شويم و با او ازدواج کنيم و خيال کنيم که او بي‌همتاست و از آسمان به زمين آمده تا ما را خوشبخت کند!
    «داستان زندگي»‌اين هفته را بخوانيد تا متوجه شويد منظورم چيست.


    خيلي وقت‌ بود از او خبر نداشتم. آخرين باري که ديدم‌اش، گفت که در تدارک کارهاي عروسي‌اش است. وقتي پرسيدم: «پسره کيه؟ خوبه؟ چه با عجله؟» جواب داد: «تو نمي‌شناسي‌اش؛ از همکاراي اينجا نيست ولي خيلي پسر خوبيه. مثل يک فرشته مهربان است. باورت نمي‌شه، آن‌قدر دوست‌ام دارد که نگو و نپرس، با اون همه مشغله کاري، مرتب به من زنگ مي‌زند و يادآوري مي‌کند که مثلا قرص‌ام را بخورم يا صد بار اس‌ام‌اس مي‌دهد که رسيدي؟ رفتي؟ اومدي؟ اصلا اهل رفيق‌بازي نيست؛ همه‌چيزش معلومه، حتي مي‌دانم راس چه ساعتي مشغول چه کاري است. افتادم توي خوشبختي...»


    از او خواستم اين‌قدر سريع قرار و مدار عروسي را نگذارد؛ مشاوره بگيرد يا مدتي با او نامزد بماند تا خانواده‌ها يکديگر را بشناسند ولي قبول نکرد. اميدوار بودم افتاده باشد توي خوشبختي (به قول خودش) اما ايميل‌اش را که باز کردم و خواندم، داشتم از تعجب شاخ درمي‌آوردم: «...اون عاشق‌ام نبود... مريض بود؛ يک مريض رواني... چه کار کنم؟...» کاش هنگامه، اين دوست قديمي من، به جاي پشيماني و به دست گرفتن کاسه چه کنم چه کنم بعد از ازدواج، قبل از عروسي با يک مشاور صحبت مي‌کرد. کاش مي‌توانستم کمک‌اش کنم. به قول هنگامه، بهترين کمک اين است که دخترهايي مثل او را از خوش‌خيالي درآورم. هنگامه با کمک يک مشاور در تلاش است به طريقي همسرش را متقاعد کند که نزد روان‌پزشک برود و درمان شود. آنچه او در حال حاضر ندارد، دقيقا همان حس خوشبختي و آرامش است. اين حس درماندگي حاصل اشتباهي است که او ندانسته در آن افتاده. شما اگر پس از ازدواج متوجه شويد، همسرتان بيمار است، چه مي‌کنيد؟ قطعا تصور‌ش براي‌تان ملال‌آور است؛ به ويژه اينکه بعضي بيماري‌ها هيچ علامت واضحي ندارند و تشخيص آنها کار ما نيست. شايد با خودتان بگوييد که مگر مي‌شود قبل از ازدواج به طرف مقابل بگوييم بايد از نظر روان‌پزشکي چک شوي تا ببينم بيماري رواني داري يا نه؟! درست است که نمي‌توانيد اين درخواست را داشته باشيد اما منطقي است که درخواست کنيد با شما نزد مشاور بيايد تا او هر دوي شما را ويزيت کند. در مشاوره‌ها و تست‌هايي که انجام مي‌شود، علايم خاص رفتاري که براي ما بي‌مفهوم هستند، کشف مي‌شوند و مشکلات رواني پنهان تشخيص داده مي‌شوند. شايد آگاهي از ويژگي رفتاري طرف مقابل به شما کمک کند در مقابل او رفتار و عکس‌العمل مناسب‌تري داشته باشيد و زندگي موفق‌تري را تجربه کنيد. در همين بررسي‌هاست که امکان دارد بيماري خاصي مطرح شود و ارجاع به موقع شما نزد روان‌پزشک تکليف را روشن کند. تکليف آنکه آيا حاضريد تا پايان درمان همراه او شويد و بعد هم پاسخ مثبت دهيد و يا ترجيح مي‌دهيد همين‌جا عقب بکشيد و داستان زندگي‌تان را تغيير بدهيد. نکاتي که دکتر سعيد صدر، روان‌پزشک و استاد دانشگاه علوم پزشکي شهيد بهشتي مطرح کرده و توصيه‌هاي دکتر بدري‌سادات بهرامي، روان‌شناس و مشاور خانواده مي‌تواند کمک‌مان کند بهتر تصميم بگيريم.
    پاي حرف‌هاي دکتر سعيد صدر


    قاعده کلي علم روان‌پزشکي به همه ما مي‌گويد شرط ازدواج کردن برخورداري از سلامت روان است اما در کنار اين مساله بايد بحث سلامت بودن را بشکافيم. اگر اين فردي که مي‌خواهد ازدواج کند در سلامت کامل روان باشد، بايد ديد آيا قابليت‌هاي لازم براي زندگي سالم را داراست يا نه؟ چون امکان دارد فردي سالم تلقي شود اما در ازدواج زندگي موفقي را نداشته باشد، در حالي که از سوي ديگر کسي بيمار باشد اما زندگي زناشويي‌اش موفق باشد.


    مساله ازدواج کردن بيماران دچار بيماري‌هاي روان‌پزشکي هميشه از موضوعات بحث‌برانگيز رشته ماست. نه تنها در ايران، بلکه در دنيا هم بين اساتيد روان‌پزشکي اتفاق نظر وجود ندارد زيرا همه مي‌دانيم اين حق طبيعي هر فرد است که تشکيل خانواده بدهد و کسب لذت کند و همدمي داشته باشد اما از طرفي بايد گفت اين بيماري‌ها و پيامدهاي آن در نوع مديريت زندگي، تصميم‌گيري در مشکلات و مسايل زندگي و بارداري و تربيت بچه‌ها دخيل است. در مورد هر يک از انواع بيماري‌هاي روان‌پزشکي نيز صحبت‌هاي فراواني وجود دارد. در بين مردم بحث بيماري خفيف رواني و يا شديد رواني مطرح است، اما آنها نمي‌دانند که خفيف و شديد بودن معني‌اش عدم پاسخ و پاسخ‌دهي نيست. امکان دارد يک بيماري خفيف مانند اشکالات اضطرابي و يا رگه‌هايي از اختلال شخصيت، گرفتاري‌هاي فراواني در زندگي ايجاد کند و در عوض يک بيماري سنگين روان‌پزشکي مانند اختلال خلق و... فقط يک حمله داشته باشد و بعدها ديگر هيچ‌وقت تکرار نشود. اين موضوع را با ذکر مثالي در بيماري‌هاي جسمي مطرح مي‌کنم که خوب متوجه آن شويد. يک مريض با فشار خون بالا را به اورژانس مي‌آورند و به سرعت مشکل جدي او را کنترل و رسيدگي مي‌کنند و ديگر تکرار نمي‌شود. حالا شخص ديگري با حال خوب براي چکاپ مي‌رود و مي‌بينند به فشار خون مبتلاست و اين موضوع نه تنها تا آخر عمر با اوست، بلکه به نارسايي کليه‌هايش هم منجر شده است.
    به چند نکته مهم توجه کنيد:


    قاعده کلي اين است که بيماران روان‌پزشکي در مرحله حاد ازدواج نکنند. فردي که حمله افسردگي شديد يا مانياي شديد پيدا کرده است تا موقعي که علايم‌اش کنترل شود و ساختار ذهني‌اش منظم شود، نبايد اقدام به ازدواج کند. تازه بعد از کنترل هم تا مدت طولاني بايد تحت نظر پزشک باشد و درمان را قطع نکند.





    گاهي اوقات به بيماران‌ام مي‌گويم مي‌دانم نياز داريد با جنس مخالف‌تان رابطه داشته باشيد اما آن فرد هم حق و حقوقي دارد. نمي‌توانيم براي اينکه از برخي مواهب استفاده کنيم، ديگران را قرباني کنيم. در اينکه بايد با آنها راجع به بيمار بودن‌تان بگوييد ترديدي نيست، او قرار است با شما زندگي کند. بايد در حضور خانواده با پزشک معالج صحبت کنيد. او بايد پيامدها، درصد امکان عود و احتمال انتقال ژنتيکي به بچه‌ها را بداند و اين حق اوست. براي مثال، در اسکيزوفرني، در جمعيت عمومي يک تا يک و نيم درصد احتمال بروز دارد اما اگر پدر يا مادري مبتلا باشد، اين عدد به 12 درصد مي‌رسد و اگر هر دو مبتلا باشند 40 تا 50 درصد احتمال ابتلاي فرزند آنها وجود دارد. حالا خودتان انصاف داشته باشيد و بگوييد اگر يک نفر مبتلا به اسکيزوفرني به دليل خودخواهي اين بار ژنتيکي را انتقال دهد و فردي را به وجود آورد که هيچ نقشي در به دنيا آمدن خود ندارد، شما چه حکمي به او خواهيد داد؟ بچه‌هايي که به خواسته ما پديد مي‌‌آيند و غافل‌اند که هزاران گرفتاري با آنها متولد مي‌شود. گرفتاري‌هايي که ما برايشان در نظر گرفته‌ايم. به همين دليل است که به طور کلي در گروه بيماران روان‌پزشکي توصيه به تعداد کم بچه‌ها مي‌کنيم و يا بنا به نوع مشکل آنها در اين خصوص با تامل تصميم‌گيري کردن را مهم‌ترين نکته پس از ازدواج مي‌دانيم.





    به همه بيماران روان‌پزشکي مي‌گوييم که بايد اين حق را براي طرف مقابل خود قائل باشند و به او واقعيت را بگويند. او بايد با پزشک صحبت کند که آيا اين بيماري تاثير جدي روي زندگي آنها مي‌گذارد يا نه و چه‌قدر احتمال دارد بچه‌هايشان اين بيماري را به ارث ببرند. کسي که يک بيماري خلقي مانند مانيا دارد، بايد همسرش را نزد پزشک ببرد و توجيه شود که اين بيماري چه‌قدر ممکن است طول بکشد و يا موقع بروز آن چه کمک‌هايي از دست همسر برمي‌آيد. اين درست مانند کسي است که حق خود مي‌داند در مورد ديابت طرف مقابل‌اش مطلع باشد و بداند چگونه بايد با اين بيماري مواجه شود و يا آيا نوع ديابت او طوري است که به ارث برسد يا نه و بسياري سوالات ديگر.


    آنچه باعث مي‌شود اکثر بيماران مشکل خود را مخفي کنند، اين است که آيا طرف قبول مي‌‌کند با من بيمار بماند؟‍!


    هيچ حکم قطعي وجود ندارد. خانواده‌ها متفاوت‌اند و بعضي‌ها حاضر نيستند دختري را بگيرند که فقط يک کم‌کاري تيروييد ساده دارد! ضمنا اين موضوع بستگي دارد به اينکه شما ازدواج سنتي مي‌کنيد يا ازدواجي با آشنايي امروزي. براي مثال اگر مدتي با او آشنا باشيد و در هنگام سلامتي‌اش همکار يا هم‌کلام او بوده و خلقيات‌اش را پسنديده باشيد، شايد حس کنيد مي‌توانيد با او زندگي کنيد و قضيه فرق مي‌کند. حتي اگر بگويد به بيماري قلبي مبتلا هستم يا قبلا سابقه بستري به دليل افسردگي شديد را داشته‌ام (بهتر است قرار بگذاريم تا با پزشک‌ام صحبت کني) امکان دارد باز هم پيمان ازدواج ببنديد اما در ازدواج سنتي، پاسخ به احتمال زياد منفي خواهد بود. امروزه چون اکثر جوان‌ها قبل از هر چيز هم‌کلامي و آشنايي دارند و به مشاوره ازدواج مي‌روند، دانستن اين موضوع که فرد مقابل مبتلا به بيماري جسمي مزمن يا بيماري روان‌پزشکي است قابل هضم شده و مي‌توانيد به او کمک کنيد روند درمان‌اش را با انگيزه بگذراند.





    معمولا در بيماري‌هاي سنگين وقتي فرد بهبود پيدا مي‌کند، اجازه ازدواج مي‌دهند اما اين به معني پيشنهاد آن نيست. از همه مهم‌تر اينکه بعضي بيماري‌هاي خفيف مانند وسواس چه در زندگي مشترک و چه در رفتار با همسر و تربيت بچه‌ها واقعا دردسرساز خواهد بود. پس بهتر است براي لذت خود بيمار از زندگي در درجه اول توصيه کنيم درمان شود و سپس ازدواج کند. مطرح کردن اين بيماري با همسر آينده قبل از ازدواج واقعا ضروري و اخلاقي است. اين مساله مانند ابتلا به يک اضطراب ساده نيست که بگوييم لزومي ندارد گفته شود. (اضطراب تقريبا شبيه سرماخوردگي روتين است. يقين دارم آمار ابتلا به سرماخوردگي‌هايتان براي همسر شما ضرورتي ندارد!)





    بعضي از بيماري‌هاي خفيف نيز هستند که در رگه‌هاي خفيف تا شديد اختلال شخصيت دسته‌بندي مي‌شوند. انجام رفتارهاي عجيب و غيرمعمول، انجام برخي رفتارهاي نمايشي و بسياري ويژگي‌هاي ديگر جزو خصوصيات مبتلايان به اختلال شخصيت است. متاسفانه بعضي از انواع آنها چنان جذابيت ايجاد مي‌کنند که توسط شخص مقابل به محبت و علاقه تعبير و تفسير مي‌شود. مثلا به پسري که به خاطر شما در خيابان کسي را مي‌زند برچسب و تعبير غيرتي مي‌زنيد و اين موردپسند شماست. اين گروه‌ها چون به پزشک مراجعه نمي‌کنند و همه مردم اين رفتارهايشان را به حساب عادات و خصوصيات آنها مي‌گذارند، قطعا هيچ سابقه پزشکي و درماني هم ندارند. اين گروه‌ها با اينکه بسيار دردسرساز هستند و زندگي با آنها رنج و گرفتاري‌هاي زيادي دارد اما چون ظاهرا مشکل واضح روان‌پزشکي ندارند، همواره ويژگي‌هاي شخصيتي بيمارگونه و پاتولوژيک آنها مخفي مي‌ماند و ازدواج‌هايشان به سهولت انجام مي‌گيرد. چه بسيارند دخترها و پسرهايي که شيفته اين شخصيت‌هاي بيمار مي‌شوند و خود را گرفتار مي‌کنند و با آنها پيمان ازدواج مي‌بندند. اين افراد عنواني از بيماري‌ روان‌پزشکي ندارند لذا طرف مقابل آنها نمي‌تواند به جايي مراجعه کند و متوجه شود اين فرد بيمار است. اغلب زندگي‌هاي اين افراد به شکست منجر مي‌شود لذا به لزوم و ضرورت مشاوره ازدواج تاکيد مي‌شود. در گروه بيماران سنگين و خفيف رواني اگر با ديد باز به زندگي بنگرند و جزييات لازم بيماري را بدانند، مي‌توانند زندگي خوب داشته باشند. بنابراين حتما بايد قبل از ازدواج مشاوره بگيرند تا يک کارشناس و متخصص سلامت فرد مورد نظر را تاييد کند.

    منبع : پایگاه اطلاع رسانی سلامت ایرانیان
     
    تشکر شده توسط : 11 کاربر
تمام زمانها بر حسب GMT + 3.5 Hours می‌باشند
صفحه 1 از 1


پرش به:  

شما نمی توانید در این بخش موضوع جدید پست کنید
شما نمی توانید در این بخش به موضوعها پاسخ دهید
شما نمی توانید موضوع های خودتان را در این بخش ویرایش کنید
شما نمی توانید موضوع های خودتان را در این بخش حذف کنید
شما نمی توانید در این بخش رای دهید

Powered by phpBB ©



Forums ©

.: مسئوليت مطالب، تبليغات و محصولات ديگر سايتها به عهده خودشان است :.
.:: برداشت از مطالب اين سايت فقط با کسب مجوز از مدیریت و با ذکر مبنع و آدرس به صورت لینک بلامانع است ::.
.::: کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به دکتر رهام صادقی بوده و هرگونه سواستفاده از آن طبق ماده 12 قانون جرایم رایانه ای قابل پیگیری است :::.


ارسال ایمیل به دکتر رهام صادقی


مدت زمان ایجاد صفحه : 0.27 ثانیه (39)