شما در بخش انجمنهای گفتگو سایت دکتر رهام صادقی هستید، برای آشنایی با امکانات متنوع دیگر سایت اینجا کلیک کنید


به اينستاگرام سايت بپيونديد

بهبود روابط بین زن و شوهر

  1. yagmur نوشته است: سلام
    آقا سمی آفرین به منطق و اعتقاداتت ، من که کیف کردم
    با اجازه برای کمک به دوستمون می خوام ازدواج خودمو که شبیه این خانم هست رو مثال بزنم :
    تقریبا دو سال پیش ما بدون اینکه فکر حقوق هم باشیم عقد کردیم ما هم هر دو حقوق خوبی داریم البته با وجود هزار مشکل از طرف خانواده من و همسرم که بماند؛
    سام ( همسرم ) اول به من گفته بود که سرمایه زیادی نداره ( توجه کن ) و من هم چون خیلی خیلی !!!! دوسش داشتم ( و دارم ) برام مضحک بود که چرا این داره از پول حرف می زنه ولی بعدا این طوری پیش نرفت
    خلاصه من دقیقا 13 روز بعد ( به خاطر اینکه روز تولدم بود دقیق یادمه ) بلایی سر این بدبخت آوردم که نگو    
    نمی خوام قصه بگم حرفهای آقا سمی خیلی کامل و کافی بود

    ولی برات می تونه خیلی خیلی مفید باشه لطفاً بخون

    من عشقم به سام رو گذاشتم زیر پا و بدون توجه به پاکیش ، صداقتش و مهمتر از همه عشقش به من شروع به اذیتش کردم ، هر لحظه ، هر روز
    با این عناوین:
    تو چرا سرمایه و پول کافی برای زندگی نداری ( اینو به من گفته بود )
    تو چرا قبل از من یکی دیگه رو دوست داشتی !!!!!!!!! ( مگه همچین چیزی ممکنه یعنی طرف باید آدم آهنی می بود دیگه   )
    تو بخاط درامد و پول من با من ازدواج کردی
    تو بخاطر ماشین من با من ازدواج کردی
    و  حتی گفتم تو بلد نیستی رابطه جنسی کنی این بدترین و نسنجیده ترین حرفی بود که بهش زدم و بخاط این حرف الان هم شرمنده هستم
    و...    و ...   و ....  
    یکسال رو برش زهر کردم به خاطر سوء تفاهم ، به خاطر مطرح نکردن احساساتم ، با اینکه چند بار  نشسته بود و باهام حرف زده بود
    بگذریم
    حالا به نظرت رابطه ما چطور شده  ؟
    خیلی با خودم درگیر بودم هم خودم تو عذاب بودم هم سام
    فکر کردم خیلی چیزها رو فهمیدم :
    1 - من با اینکه حقوقم رو می آرم و تماما می دم به سام ولی اون هیچوقت نه شمرده نه دست زده حقوق من می مونه خونه هر وقت هرمقدار خواستم بر می دارم و خرج می کنم
    با این کار من خیلی خوشحال می شه با تاکید به اینکه ضروریات رو بخر ( این حرف منطقی و خوبیه ) در حالی که قبلا می گفت داد میزدم که :
    من چرا اختیار حقوق خودم رو ندارم ، حالا می بینم داشتم و دارم فقط سام به من خوبی می کرده  .
    2- من حساب کردم تو این مدت بیشتر از درآمدم خرج کردم یعنی از حقوق سام هم استفاده کردم و این بی انصافی بوده که سام رو اذیت می کردم
    و خیلی حرفا و مسائل دیگه
    عزیز من حرف بزنم کتاب میشه هدفم رو بگم
    من و تو و  امثال ما خانمها ( مخصوصا شاغلین ) به خاطر آموزه های غلطمون قربانی هستیم از اول به ما گفتن مرد باید پول بیاره ما راحت بادش بدیم
    مرد باید کار کنه ما باید بخوریم
    مرد باید ....   مرد باید....
    نه عزیزم این مردی رو که به ما گفتن بکشیدش ، (بلانسبت آقایون)سوارش بشید  عزیز ماست ، دوست ماست ، یار و همدم ماست عشق ماست
    به نظر من ما با این اعتقادمون داریم غیر مستقیم سر بار بودن و بی ارداده گی مون رو و اینکه عرضه کار کردن و کمک کردن به همسرمون رو نداریم رو ثابت می کنیم این بی معنیه که ما زنها خلق شدیم ناز کنیم ، رابطه جنسی کنیم ، بچه بزرگ کنیم و چارچشمی مواظب مرد باشیم که نپره
    این مسخره به نظر میاد

    اونی که هر روز داره بهت می گه (شاید کسی رو نداری هی کوکت کنه ولی من متاسفانه داشتم ) چرا داری این کار رو می کنی ، آیا وقتی دلت می گیره پیشت هست ؟  وقتی مشکلی داری ، دردی داری  مریضی و گرفتاری پیشت هست؟  نه نیست اون موقع ازت فرار می کنه

    اگه تو بتونی درکش کنی ،اینو باید بخوای ، و تا عاشقش نباشی نمی تونی  
    مطمن باش اون برات کم نمی زاره
    مردا رو باید با تمام وجود درک کرد
    من نه پیش مشاور رفتم نه کسی رو حکم کردم فقط با عقاید و معیارهای خودم که به خاطر لجبازی فراموش کرده بودم آشتی کردم
    بد نیست تو هم به همسرت کمک کنی فرق نمی کنه مالی / فکری / روحی باشه ، ببین چی ازت می خواد
    صد در صد خواسته مردها نیاز مردهاست

    سعی کن خواسته مردت رو برآورده کنی ول کن دیگران چکار می کنن ، خودت رو متفاوت و خاص مرد خودت بدون و خواسته های مردت رو خاص خودت ، اونوقت می تونی با عشق و هیجان و
    بدون توقعات بیجا زندگی کنی

    شاید فکر کنی من اغراق می کنم ولی این عین واقعیته من با اینکه چند ماه اول سام رو اذیت کردم بدون اینکه بهش بگم ، خودش متوجه تغییر رفتارهای من شده ما الان هیچ مشکلی نداریم
    نه اینکه بگم من فقط وضعیت رو بهبود دادم نه ، سام هم با گذشتش و مردانگیش  خیلی کمک کرد
    مردا خیلی صبر دارند ، و نمک نشناس نیستن
    عزیزم زیاد بهش فشار نیار
    هنوز اول راهین
    یه کم مدارا کن خود بخود حل می شه
    به قول آقا سمی صد در صد یه عشق و احساسی بین شما بوده به اون حس فکر کن و سعی کن تو خودت تقویتش کنی
    اگه چند ماهی گذشت و احساست مثل حالا بود اون موقع به فکر یه راهکار جدی و بهتری باش
    سخت نگیر
    بهترن کار اینه که باهاش خیلی راحت ( نه خیلی رسمی ) و به وقتش حرف بزنی
    همیشه شاد باشی


    سلام  خیلی زیبا  گفتید
    اما  یک  چیزو  در  نظر بگیرید  که  مردو  زیادی  لوس نکنید  اونقدر  بهش بها  ندید که  خواسته خودتون  ندید  بشه و  کم رنگ.
     
  2. خیلی خوشحالم که سایتی پیدا کردم که اینقدر راحت تونستم مشکلم رو بگم و اینقدر جوابهای خوب و دوستانه بشنوم . از همه شما دوستان ممنونم. من امروز تصمیم جدیدی گرفتم . حالا که فکرش رو می کنم می بینم داشتم زیاده روی می کردم. از بس توی گوش آدم می خونن که حواست باشه از همین اول به مرد روو ندی و یه سری حرف بیخود . اما منی که جواب بله دادم به یه نفر که توی همه چیز شریکش باشم چرا اینطور بی مهری می کنم! راست می گید : چرا اون باید همش برای من خرج کنه و هر چی می خوام برام بگیره اما تا نیاز به پول پیدا می کنه عصبی بشم که تو منو به خاطر پولم می خوای؟ روش زندگیمو عوض می کنم.   بازم ممنون. دوستون دارم
     
    تشکر شده توسط : 1 کاربر
  3. نوشته ی yagmur انقدر کامله که نمیشه چیزی بهش اضافه کرد
    یکی از دلایلی هم که بیشتر به دل می نشیند اینه که از یک  تجربه ی عملی بر اومده نه حدس و گمان و تئوری ...
    خیلی ممنونم که در بحث شرکت کردند و با به اشتراک گذاشتن تجربه شون ما رو راهنمایی کردند

    shamina امیدوارم موفق باشی و بهترین کاری که در حق خودت می کنی همینه که به حرفهای دیگران که " بهش روو نده " و ... توجه نمی کنی . کاش کسانی که اینحرفا رو می زنند لااقل خودشون با این روش انسانهای خوشبختی شده بودند ...
    بنظر من زن و مرد باید بهم انرژی بدن
    به مردت رو نده ( به معنی اینکه پررو بشه ) اما تا جایی که می تونی پر و بال بده
    یک مرد به این پرو بال احتیاج داره . به این حس خوبی که از شما می گیره احتیاج داره
    و هر قدر بلند تر پرواز کنه جایگاه خودتون رفیع تر خواهد بود
    زندگی مشترک اسمش روشه . یک بازی دونفرس با این تفاوت که هر دو نفر باید به یک دروازه شلیک کنند و هرکی گل زد به حساب اونیکی هم نوشته می شه
    موفق باشی
     
    تشکر شده توسط : 1 کاربر
  4. shamina نوشته است: خیلی خوشحالم که سایتی پیدا کردم که اینقدر راحت تونستم مشکلم رو بگم و اینقدر جوابهای خوب و دوستانه بشنوم . از همه شما دوستان ممنونم. من امروز تصمیم جدیدی گرفتم . حالا که فکرش رو می کنم می بینم داشتم زیاده روی می کردم. از بس توی گوش آدم می خونن که حواست باشه از همین اول به مرد روو ندی و یه سری حرف بیخود . اما منی که جواب بله دادم به یه نفر که توی همه چیز شریکش باشم چرا اینطور بی مهری می کنم! راست می گید : چرا اون باید همش برای من خرج کنه و هر چی می خوام برام بگیره اما تا نیاز به پول پیدا می کنه عصبی بشم که تو منو به خاطر پولم می خوای؟ روش زندگیمو عوض می کنم.   بازم ممنون. دوستون دارم


    سلام. واقعا تاپیک پرباری شده!
    منم یه توصیه کوچیک میکنم ...
    سعی کنید بیشتر باهم باشین . برا از بین بردن یکنواختی در روابط زناشویی  2 راهکار میگم ...

    1- چیدمان و وسایل رو عوض کردن (لازم نیست زیاد خرج کنید ... یکم تغییر تو چیدمان کافیه!)
    2- باشوهرتون در مکان هایی بغیر از خونه قرار بذارین! (مثل نامزد ها ) مثلا تو یک رستوران یا کافی شاپ .
     
  5. shamina نوشته است: خیلی خوشحالم که سایتی پیدا کردم که اینقدر راحت تونستم مشکلم رو بگم و اینقدر جوابهای خوب و دوستانه بشنوم . از همه شما دوستان ممنونم. من امروز تصمیم جدیدی گرفتم . حالا که فکرش رو می کنم می بینم داشتم زیاده روی می کردم. از بس توی گوش آدم می خونن که حواست باشه از همین اول به مرد روو ندی و یه سری حرف بیخود . اما منی که جواب بله دادم به یه نفر که توی همه چیز شریکش باشم چرا اینطور بی مهری می کنم! راست می گید : چرا اون باید همش برای من خرج کنه و هر چی می خوام برام بگیره اما تا نیاز به پول پیدا می کنه عصبی بشم که تو منو به خاطر پولم می خوای؟ روش زندگیمو عوض می کنم.   بازم ممنون. دوستون دارم


    دوستم خوشحالم که خیلی ها از این بحث بهره بردند پس لازم دونستم مطلبی را ذکر کنم میدونید یک بازیگر حرفه ای ایرانی که خانم هم بود حرف زیبایی زد گفت ما بازیگریم یا خانمها؟ و ادامه داد که متاسفانه الان بیشتر خانمها که درصد زیادی را تشکیل میدهند بازیگر زندگیشان شدند. یعنی فقط برای اطرافیانشان نقشی را بازی میکنند که هرگز نیستند.<xml><o></o>

    درست میگفت خانمها وحتی اقایون به خاطر اینکه بگویند ما خوبیم دروغ میگن وتظاهر میکنند پس تو زندگیت این را بدان از همه نظر بگیر اما اخر کار خودت را بکن لازم هم نیست که نتیجه نظر خواهیتو بگی.<o></o>
    بدون اون که میگه نباید به مرد رو داد یا باعکس خودش از همه بدتر هست.<o></o>
    من هم گفتم که لوسش نکن اما کمش نذار. سعی کن خودت بفهمی تو زندگیت چی تو از شوهرت میخواهی وشوهرت چی از تو همه جوره زندگی هست تو هم از مدلی پیروی نکن بلکه خودت مدل شو.<o></o>
    بدون هر موقعیت رفتار مناسب خودش را میطلبه یادته گفتم زنهایی هستند که ابراز میکنند ما همه درامد همسرانمان را میدانیم و این یعنی تفاهم اما شاید برای او کارساز باشه.<o></o>
    پس مشورت کن اما در مقام اجرا به نیازهای زندگیت که خصوصیه توجه کن.<o></o>
    موفق باشی. اما خداییش با طناب پوسیده کسی تو چاه نرو و بدون کسی براحتی تو این دوره زمونه دلش برای دیگری نسوخته .سعی کن قبل بچه دار شدن همه راهها را امتحان کنی تا به نتیجه دلخواهت برسی.و هیچ وقت نگذار همسرت حس کنه بهش سرد شدی اگه زمانی هم از او ناراحت شدی با عشق ناراحتیتو بگو نه با تنفر.<o></o>
    خوشبخت باشی آرزویم این است. <o></o>
    <o> </o>
     
  6. boy_man

    معلق شده

    کاربر نيمه فعال


    کاربر نيمه فعال
    سلام دوستان
    من یا یه خانومی مدت سه سال دوست بودم خدایش در حقش خیلی ظلم کردم اینو قبول دارم خیلی برام کار کرد واقعا خیلی یعین اگه بگم من برد محل کارش استخدام کرد دروغ نگفتماگه بگم تو خدمت سربازی نقش زن من را برای فرمانده من بازی میکرد دروغ نگفتم و خیلی کارها دیگه که شاید نتونم اینجا بگم من پسر خیلی شیطونی بودم با این که بودم با 10 نفر دیگه هم بودم نا گفته نمونه که باهاش رابطه جنسی هم داشتم اونم زیاد البته اینم بگم دوسش هم داشتم تقریبا بگم نامبر وان من بود ولی بقیه فقط حکم دم دستی داشتن و باهاشون روزگازر میگذروندم کاری ندارم خیلی بهش بد کردم ولی اون منو تحمل کرد مدت سه سال البته یه چیز هم بگم همش تو من دنبال یه رابطه جدید بود حالا کاری ندارم نمیخوام بد بگم ازش چون اون خوب بود و من بد لازم به ذکر هست من خواستگاریش رفتم ولی پدرش سنگ گنده گذاش جلو من منم اون موقع قاطی بودم بی خیالش شدم پارسال برج 2 باهاش کات کردم
    الان با همدیگر همکاریم و هفته ای 1 بار همدیگر را میبینیم اصلا تو محیط کار با هم صحبت نمیکنیم همه هم میدونن که با هم بودیم حتی من از محیط کار دو تا خانوم فرستادم اونجا تا وساطتت کنه که برگرده ولی اون جوابش نه بود الان هم 1 سال هست که ما از هم جدا شدیم و من تو این مدت خیلی تلاش کردم که اون برگرده
    حالا می چیکار میتونم بکنم تا این خانوم برگرده
     
  7. سلام دوست عزیز
    شما ببینید دلیل نه گفتن این خانوم به غیر از مسائلی که خودتون مطرح کردید چی میتونه باشه.به همان واسطه هایی که گذاشتید درخواست کنید که از ایشان بپرسند.یک مرد یعنی  یک عمل یک رفتار یک گفتار یک روش یک منش یک عشق یک زندگی.راه و روش زندگی تان را مرور کنید.
     

  8. با سلا خدمت همه ی دوستان
    من 20سالمه نامزدم24 سال بعد از 1 سال دوستی نزدیک 2 ماهه که نامزدیم
    من از یه رفتار(اخلاق)نامزدم و مادرش خوشم نمیاد(البته چون مدت زیادی از نامزدیمون نمیگذره من با اعضای دیگه خانواده اش رابطه زیادی نداشتم)
    البته من خودشو خانواده شو خیلی خیلی دوس دارم
    مثلا وقتی بانامزدم میریم بیرون بهم میگه: فلان چیزو بگیرم بخوریم بعد از 5-6بار اصرار منم میگم: باشه خودشم میدونه همون چیزو دوس دارم که میگه بگیریم بعد اینکه میگم باشه شروع میکنه به بهونه آوردن میگه: مغازه اش دوره که تا اونجا میره؟ ولش کن خوب نیست........
    یه سری بهم گفت تو بتهتم راحت نیستی بیرون که میریم تعارف میکنی منم تصمیم گرفتم تعارفو بزارم کنار سری بعدش که رفتیم بیرون گفت: فلان چیزو بگیرم؟ گفتم:باشه گفت: "میخوری آخه؟"(با یه لحنی که اگه بگیرم نمیخوری پس نمیگیرم)
    نه اینکه بگم شاید اون موقع پول زیلدی همراهش نداشت داشت مشکل مالی نداره میدونم که خسیس هم نیست شاید خودش هم نمیدونه با این رفتارش ناراحت میشم یا اصلا رفتارش خوب نیست
    یا مامانش واسم یه تیکه طلا کادو گرفته بود بعد اینکه رفت به مامانم گفتم این و دوس ندارم مامانم گفت یه موقع بهشون نگی زشته اونوقت بعد ازدواج عوض میکنی منم گفتم چشم
    روز بعدش مامانش زنگ زد ازم بپرسه خوشم اومده یا نه اگه نیومده عوضش کنن
    کلی اصرار کرد گفتم نه خیلی قشنگه بعد 10 دقیقه اصرار گفتم اگه میشه عوضش کنم شروع کرد به نصیحت کردن خوب نیست عوض کنی بزار باشه.... و چند تا مورد دیگه که از گفتنش میگذرم.
    اگه دوس ندارن کاریو انجام بدن چرا این همه اصرار میکنن؟ دوبارتعارف کافیه
    میخوام بدونم ایم موضوع رو به نامزدم بگم یا نه؟ اگه گفتنش صلاحه چطوری بگم؟
    شاید هم من خیلی حساس شدم البته اینا چیزای مهمی نیست میترسم چیزای بزرگتری پیش بیاد
    ممنون میشم اگه راهنماییم کنید
    خوشحال میشم اگه آقای
    sami28لطف کنن جواب بدن
     
  9. سلام

    اول برم سراغ مادرشوهر جان
    ببین دوست من ، کم کم سنت میره بالا و تجربه ات در برخورد با مسائل بیشتر میشه و این مشکلات هم کمتر پیش میاد . بقول آقای محسن رضایی ، سیاست هم قسمتی از شجاعت هست ،
    اینجا ایرانه عزیزم
    ایران یعنی تعارف . یعنی من قربون دوستم می رم ، اونم فدای من میشه . البته در حد حرف !
    پس اگر مادر شوهرت 2 ساعت تموم هم اصرار می کرد که اگر باب میلت نیست بگو تا عوضش کنم ! شما باید 4 ساعت تمام مقاومت می کردی و می گفتی نه خیلی هم عالیه و بعد توی زندگی خودتون یکجوری از شرش خلاص می شدید
    توصیه مادرتون نشون از تجربه بالاشون داره اما شما موفق نشدی کامل رعایتش کنی
    این همون سیاستیه که سردار هم می گفت !
    اینجا ایرانه
    ایشون تعارف می کنن شما اما نباید تعارفات رو خیلی جدی بگیرید . گاهی هم رعایت نکردن مسائل کوچک دلخوری های بزرگی رو بوجود میاره و من از همینجا می تونم حس کنم مادرشوهرتون ناراحت شدن و ممکنه طبق عادت ما ایرانی ها یکجای دیگه تلافیشو سرتون در بیارن ! سر یک کادویی یا یک مسئل دیگری ...

    البته شما لازم نیست از الان جبهه بگیری اما خوبه بدونی که دور و برت چه اتفاقاتی رخ داده و میده و هر حرف شما و هر حرکتتون چقدر می تونه روی روابط تاثیر بذاره

    پس در این مورد نه شما اشتباه کردی نه مادرشوهرت
    فقط بحث فرهنگ ماست که خیلی فرهنگ باز و صادقانه ای نیست و شمام بهتره قواعد زندگی در این فرهنگ رو رعایت کنی . ما یک دوستی داشتیم از خارج آمده بود ایران ( از بچگی خارج از ایران بود ) در یکی از مهمانی ها یکم از خورشت قرمه سبزی برداشت و بعد خیلی راحت گفت : واقعا بد مزه س !!
    کل مهمانها کبود شدند ، چون در فرهنگ ما بدترین غذاها رو هم باید در یک مهمانی بخورید و لبخند بزنید و تعریف کنید .
    خلاصه در کل هیچکس اینجا اشتباه نکرده اما بطور خاص باید بگم این شما بودی که قواعد رو رعایت نکردی و از این به بعد باید رعایت کنی چون تا آخر دنیا ، فرهنگ ما همینه

    اما در مورد اونچیزی که بین شما و همسرتونه
    ببین دوست من ، اولین احتمال خساست هست که شما ردش می کنی
    احتمال دوم اینه که شما انقدر در تصمیماتتون متزلزل هستید که نامزدتون  واقعا نمی تونه مطمئن باشه که الان این خواسته شماست ؟ یا دارید تعارف می کنید ؟ یا یه چیزی گفتید که یه چیزی گفته باشید ؟؟!

    در هرحال ادب حکم می کنه بجای اینکه از کنار خواسته شما با شک و تردید بگذرند ، اون خواسته رو رعایت کنند اما حالا که نمی کنند شما یکم موضعت رو شفاف تر کن

    یعنی اولا زیاد تعارف نکن
    و اگر چیزی رو پیشنهاد داد که می خواستی ، حتما بگو آره می خوام
    یا اصلا خودت پیشقدم شو و بگو فلان چیز رو بخریم ( البته با رعایت شرایطی مثل وجود اون مقدار پول در جیب نامزدتون )
    و از همه اینها مهمتر
    وقتی که نامزدتون با شک و تردید خواست از کنار قضیه بگذره شما خیلی شفاف بهش بگو که چرا اینکار رو می کنه ؟ و چرا خواسته شما رو نادیده می گیره ؟
    منظورم از شفاف این نیست که دستاتون رو بذارید درگوشتون و داد بزنید ها . منظورم اینه که خیلی واضح روشن کنید که این خواسته شماست و براتون مهمه و جالب نیست که نادیده گرفته بشه و پیگیرش هستید ...

    قطعا اگر شما کمی واضح تر و محکمتر خواسته تون رو بیان کنید . نامزدتون هم واضح تر موضعش رو اعلام می کنه و مشخص می شه که بلاخره مشکلی هست یا نه ؟ و اگر هست کجاست ؟

    اینکه ایشون بگه فلان کار رو بکنیم . شما بگی باشه . ایشون بگه مطمئنی ؟ شما هیچی نگی یا بگه به این دلیل نکنیم بهتره و شمام ساکت باشی ، خب چیزی رو ثابت نمی کنه
    شما هم حرفت رو بزن
    خواسته ات رو بگو
    دلایلت رو بگو
    اونوقت منتظر عکس العمل نامزدت باش


    یک توصیه بهت می کنم
    توی زندگی نذار هیچ حرفی توی دلت بمونه
    البته سیاست رو فراموش نکنه
    جوانب رو هم بسنج
    اما حرفت رو هم بزن
    اینجوری به خودت لطف می کنی

    گاهی ما می شینیم تا طرفمون از رفتارهای ما بفهمه کارش اشتباه بوده یا باعث ناراحتی ما شده و ... و اغلب طرف آدم بدی هم نیست اما از درک این جزئیات عاجزه و همین طولانی شدن مشکل ، مشکلات بعدی رو پیش میاره

    امیدوارم تونسته باشم کمکت کنم
    موفق باشی
     
    تشکر شده توسط : 2 کاربر
تمام زمانها بر حسب GMT + 3.5 Hours می‌باشند
صفحه 2 از 2
رفتن به صفحه    2


پرش به:  

شما نمی توانید در این بخش موضوع جدید پست کنید
شما نمی توانید در این بخش به موضوعها پاسخ دهید
شما نمی توانید موضوع های خودتان را در این بخش ویرایش کنید
شما نمی توانید موضوع های خودتان را در این بخش حذف کنید
شما نمی توانید در این بخش رای دهید

Powered by phpBB ©




.: مسئوليت مطالب، تبليغات و محصولات ديگر سايتها به عهده خودشان است :.
.:: برداشت از مطالب اين سايت فقط با کسب مجوز از مدیریت و با ذکر مبنع و آدرس به صورت لینک بلامانع است ::.
.::: کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به دکتر رهام صادقی بوده و هرگونه سواستفاده از آن طبق ماده 12 قانون جرایم رایانه ای قابل پیگیری است :::.


ارسال ایمیل به دکتر رهام صادقی


مدت زمان ایجاد صفحه : 0.36 ثانیه (75)